هستی مجموع ضدین که می گن یعنی این
البته نه شاید هم دقیق این، ولی یه چی شبیه به این
چه قدر دعا کردیم برف بیاد، نه؟
بعد هم چنی ذوق کردیم برف اومد نه؟
کی می دونست این برف خوشحال کننده به چه نیتی اومد؟
کی میدونست این همه خیر و برکت، تاوان می خواد؟
کی فکر میکرد وقتی اون بالاست، این طوری پایین می آد؟
کی میدونست وقتی راهی فرودگاه شد، با پای خودش برنمی گرده؟
کی می دونه فردا چی خوبه و چی بد؟
سیل تابستان و پاکستان هنوز یادم هست
اون هم وقتی باریدن شروع شد، من یکی کلی ذوق کردم
که چه تابستان توپی شد!
ما عاشق برف و بارونیم, کی می دونه چه قدر می تونن خطرناک از آب در بیان؟
مثل زندگی که هر لحظه اش عزیزانی را می گیره
که
کی فکرش رو کرده بود و اسم مرگ بد در رفته
احسان و هومان یادتان سبز،
روحتان آزاد از این همه بندی که به نام زندگی به دست و پای ماست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر