۱۳۹۳ دی ۳۰, سه‌شنبه

عشق بی‌تمنا




می‌گفت:
مامان ببخشید، من خیلی شما رو اذیت کردم
این اولین باری بود که بابت گذشته تشکری عذرخواهی چیزی ما از این دخترک شنیدیم
البته که من کاری نکردم که اون بابتش تشکر کنه
ما نمی‌تونیم بچه‌هامون رو دوست نداشته باشیم
کینه بگیریم، یا هر رفتار بشری دیگه
و متحیر شد وقتی شنید:
ای داد که اگر زودتر می‌گفتی،  برات تعریف می‌کردم
تا کجا من خون بانو والده رو قطره قطره کشیدم و در شیشه کردم
بزرگترینش، ازدواج یواشکی یا زدن به جاده با حال بد و نتیجه‌اش تصادف کذایی
متحیر بود که چرا زودتر نگفتی این‌ها رو؟
- چی می‌گفتم دخترم، تا تو سرم نیاوردی نفهمیده بودم چه‌ها که نکردم با مادر
از قدیم گفتن از هر دست بدی از همون دست پس می‌گیری
بعضی‌ها بهش می‌گن کارما و من می‌گم
هیچ سوالی بی‌پاسخ نمی‌مونه و ممکن نیست با کسی آنی کنیم و آنی نبینیم
اما  بگم از چگونگی تشکر و عذرخواهی
دیروز نشسته بودم که پیکی برآمد زراه و زنگی برخاست به ناگاه
یعنی وقتی پیک مزبور بسته‌ها رو تحویلم می‌داد حیرت‌زده بودم که داستان چیه؟
القصه که مسافری
از اتریش امانتی غافلگیرانه رو توسط پیک فرستاده بود
شامل، یک لپ‌تاپ و گوشی سونی
دروغ چرا؟ 
گوشی من اندروید نیست و هرماه کلی پول تلفن می‌دادم
زیر بار خرید گوشی هم نمی‌رفتم زیرا زورم می‌آد، منی که مدام گوشی‌ام خاموشه
گوشی می‌خوام سی چی؟
از لپ‌تاپ هم بگم که وارد سنه‌ی 9 شده و خدا می‌دونه 
چه قری می‌ده تا یک صفحه باز کنه
و این هم زورم می‌اومد تعویض کنم؛ زیرا دیگه از لپ‌تاپ آویزون نیستم و کتابت تعطیل و ما را پی‌سی بس
و دخترک اساسی سورپرایزم کرد
  منتظر تلافی و تشکر نبودم
اگر برای پریا نمی‌کردم، شب چه‌طور می‌شد خوابید 
اونایی که بچه دارن می‌دونن من چی می‌گم
  همه عمر مراقب بودم هیچ شباهتی به پدرش نداشته باشم و هرچه هم کردم از جون ودلم بود
و برای آرامش خاطر خودم
من عشق رو با پریا آموختم و عشق نه پاسخ داره و نه توقع
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...