۱۳۹۳ بهمن ۱۱, شنبه

وسواس کمال




از قدیم و ندیم، شنبه‌ها مخصوص نظافت بوده
امروز کار مضاعف هم بود، زیرا باید جا خالی کنم برای آتلیه‌ی سیار جناب انوش خان
هم‌چین بگی نگی یه نموره ماتم گرفتم، می‌ترسم خایی که هم این‌جا و هم در منزل بانو والده برای بوم‌ها خالی کردم
کافی نباشه
البته که قصد نگه‌داری همه‌اش رو ندارم.
اون‌هایی که فکر می‌کنم برای کارم مناسب،  می‌مونه و باقی رو به یه هنرجو هدیه می‌دم و شاید به چند نفر
اون‌هم به وقت‌ش خودش پیداش می‌شه
چه بسا کل ساختمون رو به نقاشی واداشتم بل‌که دو سه‌تا هنر مند نهانی شکوفا بشه
مگه چه‌قدر از عمرم باقی‌ مونده که وقت کنم روی همه‌اش کار کنم؟
با یک خروار رنگ البته نه وینزور
خلاصه که ذهنم رفته تو کار نگرانی بابت جا و می‌ترسم برم کارگاه
کار تموم شده.
فقط آکسان گیری نهایی‌ش مونده و نمی‌خوام ذهن سوژه یافته
گند بزنه به کار
دیگه مشیانه بس
کارهای جدید در پیش است
پریشب پای تلفن با پریا می‌گفتم:
وای مادر من هر کار رو چند بار هی می‌ذارم روی پایه و هی دستکاری می‌کنم،
زیرا زورم می‌آد هی پول رنگ و بوم بدم
و دخترک می‌خندید که:
تو وسواس داری
حالا از این به بعد می‌بینی از هر کار چند تا داری
چون هی نظرت نسبت به کارت تغییر می‌کنه
راست می‌گفت.
  بهابل رو سی و سه‌ مرتبه دوباره نویسی کردم
هر بار می‌خواستم فقط ویرایش کنم
کتاب نزدیک به چهارصد صفحه بازنویسی می‌شد
سوادم فرق می‌کرد، ایده‌ها تغییر می‌کرد و .... الی وسواس کمال


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...