۱۳۹۳ دی ۱۱, پنجشنبه

فیل هوا کردن




انگار همین دیروز بود
پلک نمی‌زدم و چسبیده بودم به کانال‌های مهپاره که به نوبت مراسم سال نومیلادی پخش می‌کردن
و من که عمری از سال دوهزار شنیده بودم
چنان به این تصاویر خیره بودم که تو گویی بناست آسمون ترک برداره
نمی‌دونم چه انتظاری داشتم؟
یا چه تصوراتی از این هزاره‌ی تازه در ذهن داشتم
ولی برام مهم بود
ساده لوحانه فکر می‌کردم: اوه من سال دو هزار میلادی رو دیدم
تو گویی فیل هوا کردن
داستان فیل هوا کردن می‌دونی چیه؟
یه یارو داشت از کنار پارک شهر قدم زنون می‌رفت یه پرنده‌ای از اون بالا براش کثافتش رو انداخت
مردک حیرون سر به فلک که این دیگه از کجا اومد؟
یکی پرسید:
به چی نگاه می‌کنی؟
با حرص پاسخ داد:
فیل هوا کردن . 
و رفت
مرد دوم سر به هوا دنبال فیل می‌گشت که سومی رسید و پرسید:
- چی شده؟
- فیل هوا کردن
زمانی که مرد اول یک چارراه دور شده بود، دید که مردم سراسیمه به مسیری که او طی کرده بود می‌دوند.
از یکی پرسید: چی شده؟
- فیل هوا کردن و مرد به دویدن ادامه داد.
مرد اول که انگار نه انگار خودش باب کرده. شروع به دویدن کرد که از جمع عقب نمونه و فیل رو ببینه
حال اون شب من بود که کشور به کشور مراسم تحویل سال نو میلادی رو رصد می‌کردم
دشیب اندیشیدم:
اوه ه ه ه
سی این بود می‌گفن: سال سقوط سال فرار
انگار همین دیروز بود
پانزده سال گذشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...