برگ گل رخساره، يك طبق. ورق نقره پيشاني، يك صفحه. گل شمشيرك ابرو دوشاخه. بادام چشم، دودانه.زنبق بيني يك جزء.
ياقوت رماني لب دو دانه. پسته خندان دهان يك دانه . مرواريد ناسفته دندان بيست و هشت دانه. عنبر اشهب خال لااقل يك جزو
سنبل الطيب زلف دو دسته. انارين پستان دو دانه.
صدف سينه يك لوحه .
خميره صندل شكم يك قرص.
نافه مشكين ناف يك جزو. گل غنچه ناز يك جزو. ياسمن سرين يك بغل . ماهي سقن قور ساق و ساعد چهار جزو.
عناب سرانگشتان بيست عدد
قند مكرر عشوه، آنقدر كه اجزاء را شيرين كند
و قيصر فرمان داد اين نسخه جهت به در كردن خستگي از تن عملگان كه مشغول احداث سد فراهم آمد و دلبركان و لعبتكان فرنگي فراهم آمدند
بيا!عمله دربار قيصر هم نشديم كه برايمان چنان كنند. شايد از همين باب هميشه خسته و خسته تر ميشم؟
خداوندگار پدر ما را از چه چيزها که محروم نساختي ؟
غلط نكنم همه عقب ماندگي من در زندگي از باب نداشتن حكيمي ماهر و هركولي حاضر بود.
خدا را چه ديدي، شايد هم اكنون جزو بزرگان عالم شده بودم و به آدم فخر مي فروختم؟
شايد هم دكتر مهندسي چيزي ميشدم؟
کافی است خدا را از کل ماجرا حذف کرد. همه چیز مجاز میشود و وجدان زخم بیمعنی
بی معنی اما بازم دردناک...
پاسخحذفخب البته کم کم اون وجدانه هم حذف میشه..من امتحان کردم..
میشه!!!!
شاید مدتی بشه. اما همیشگی نیست. هر جا بریم به خود باز میگردیم. البته وجدان هم بی معنی است. ما در پی آرامش عمیق خودمان هستیم. اسمش را ترس از خدا گذاشتیم؟
پاسخحذفاین نسخه که سر ازش در نیاوردی در کتاب حماسه کویر نوشته باستانی پاریزی آ«مده که در زمان قیصر چنین شده
پاسخحذف