۱۳۸۵ بهمن ۱۲, پنجشنبه

ای دنیا




از صبح که چشم باز می‌کنم باید درگیر این باشم که، بالاخره خداد سال پیش حوا زن دوم آدم بود یا نه؟
یعنی ذات منفی و شیطانی در بشر، نتیجه آمیزش آدم با لیلیت بوده؟ با این حساب، امیدی هم به فردا هست؟
زمین درد می‌کشه. حال آزاده خرابه. کلی دوست و رفیق دارم که قاطی کردن. پرداخت کدامین مکافات باماست؟
جزای زندگی های پیشین؟ بازگشت منفی های محصول امروز؟ گناه حوا؟ یا پشت پایی که در کودکی برای نازی گرفتم؟ شایدهم برای دزدانه خوردن رب انار، در خرپشتهء خانه؟
گناه‌کار فقط اوست و گر چنین باشد. گناهی در میان نیست که همه اراده و قصد خالق بوده. چطورفردا بتواند، از من بپرسد،چرا؟ ولی هستی آینهء عظیمی است که در اکنون مرا نشان خودم می‌دهد. این همان داغ جهنم است
اگر از روح او باشم، پس هر حرکت من از اراده او جدا نیست
اگر من باشندهء اراده او هستم. که بی خواست او حرکتی ممکن نبوده

۱ نظر:

  1. و ازاده با همون حال خرابش اومده اینجا منبر راه انداخته ...خفن....
    وای منم یادمه میرفتم لواشک میخوردم یواشکی....اینقده که چشام چپول میشد......
    تازه انتن تی وی رو هم شیکوندیم و انداختیم گردن داداش کوچیکم که وقتی بابا اومد کتکی جانانه خورد...و بعد این همه سال ما هر دفعه یادمون میفته تا ته ته دلمون میسوزه واسه نامردی ای که کردیم...
    به قول تو جهنم همین باید باشه......
    اما خداییش من قبلا ها خودم فکر میکردم که یه شیطونی تو وجود ما زنا هست...از وقتی این جریان لیلیت خانومه رو خوندم یه جورایی داره بیشتر برام هضم میشه....والا من ظرفیتشو ندارم...یکی به داد تنهاییم برسه....جانه ادم تویکی نه لیلیت جان!!!!!!

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...