۱۳۸۵ بهمن ۱۸, چهارشنبه

منو عشق دیروز



به‌قول گلی« ایی خدانم واسه ایی‌که نه حوصله خودش سر بره نه حوصلهء ما و شیطون اینا. مارو با یه آدرس عبضی، از عشق با اردنگی از بهشت انداخت بیرون. حالام باهاس تا زنده‌ایم به ایی عشق و آدرس عبضیه فکر کنیم. تا دنبال خودمون نگردیم؟ شایدم واسه ایی که بتونیم اینجا بمونیم و دلمون بهشت نخواد» واقعا که خدا همه را جمیعا گشت به راه راست هدایت‌ کنه
بعد از آخرین باری که هوای زندگیم عشقولانه شد. انقدر زار زدم که چشمم، عفونت کرد. حالا بعد از خداد سال که از بابت این چشم نازنین از کار و زندگی افتادم، باید برم اتاق عمل
عجب داستانی است این عشق نه ازش چیزی فهمیدیم نه دنیا عوض شد. ولی از زندگی موندم
واقعا که خدا یه عقلی بده یا به کل شفام بده
نفهمیدیم کی اومد و کی رفت؟ اما همچنان تاوان دمی آسودگی را باید داد. این همهء ارزش بودن ما ست؟

۲ نظر:

  1. وای گریه نکن گلی که من طاقت دیدن گریه تو ندارم
    باز گیمیا اشتباه کرد تو گریه اش را می کنی؟
    انتخابت غلط بوده ربطی به خداوند و عشق نداره

    پاسخحذف
  2. اخه چرا انقده به این امانتی که دستته ظلم میکنی؟؟؟
    یه خورده فقط مواظب خوت باش خب....
    :(:(:(:(:(:(:(:(

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...