۱۳۸۵ اسفند ۵, شنبه

با کلاس‌ها

هم
این بانو قورمه سبزی‌های فامیل همه منو دعوا می‌کنند. می‌گن تو آبرو برای جماعت نسوان نذاشتی بسکه پشت سر این عشق سینه کوبیدی. اگه قسمتت بود و خدا می‌خواست، بخت همون بخت اول می‌شد. پیشونی که سیاه نوشتن با سفیداب سفید نمی‌شه
خلاصه به زبون خودمونی ، یکبار وقت داشتی شانست رو امتحان کنی. نتونستی؟ کوپنت باطل شد
وای من هستم، زنده و .... چطور بتونم خودم و تمام وجود زنانه‌ام را انکار کنم؟
خب همین می‌شه که انوشه انصاری دلش می‌خواد بره ماه تا پوز این‌ها رو بزنه.

الهی همه‌تون بی‌مرد بشید ببینم سر از کلاس بدن سازی و جراح پلاستیک در نمی‌آرید؟
مرگ خوبه برای همسایه.

اگه اون‌ها جسارت گفتن نداشتن، تو هم نگو. اگه نتونستن که بخوان، افت مرامه جلوشون در نیا
می‌شه به آتیش گفت چرا داغی؟
تازه ماشالله اوناس مقیم مرکز که پوز ما را هم زدن و به کوری چشم ما یک آقای شوهر دارند.

 یک مملی بوی ـ فرند
اسم ما بد در رفته که زیادی شعار می‌دیم و حرفش و می‌زنیم.اونها زیر زیرکی می‌کنند، دست زیاد نشه

۳ نظر:

  1. in khaseyat farhang ma hast,karish nemtoni bokoni, hekayt fargh beyn shirn va lili hast, lili gere kard, shirn asb takht bary residan be eshghsh, hala khodet ta tah ghazee ro begir o boroo,

    پاسخحذف
  2. قربونت برم من که تو همیشه از هر جای دنیا که باشه به دلداری من میای
    آی مریم، مزیم جان کجایی که ببینی چقدر خسته‌ام
    زمان تنگ و وقت رو به تمام و ما هنوز اندر خم همان کوچه‌ایم که ده سال پیش هم بودیم
    کجاست ساز که کنار بخاری بغل کنی و من چای تازه بنوشم و تو بگویی
    دنیا امن است

    پاسخحذف
  3. منم که باز سرگردون که کدومش خوبه بابا؟؟؟؟

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...