۱۳۸۵ اسفند ۳, پنجشنبه

بنفش


نزدیک غروب یک پنج‌شنبه دیگه از سهم پنج‌شنبه‌های عمر من

آسمون حال عجیبی داره، خودش رو نقاشی کرده ولی چرا بنفش ؟ بین این همه گر گرفتگی صورتی تا قرمز و ارغوانی مایل به نیلی و شب ، چرا رنگ خنثی ؟

اینم بخش کامل کننده هستی است.
همه چیز باهم و در کنار هم معنا می‌ده و کامل می‌شه

خاک بگورم نکنه قرار باشه من از اینحلقه وحدت وجود جدا بمونم و آخرش هم پْخی نشم؟
 شاید بنفش خنثی هستی، من باشم؟ سرشار از سرخی عشق که نیلی تنهایی و شب، کبودش کرده

. اما، خوب است. همچنان آتش هست

۲ نظر:

  1. salam :)

    khoobi khale ?

    khoshalam ke bazam neveshti :x

    to har rangi ru ke doost dashte bashi donya barat hamon range, khodetam hamoon rangi :x
    donya vase man sabz aziye >:d<

    پاسخحذف
  2. سلام خاله...
    نمیدونم امروزه من هم بنفشه یا یه رنگ دیگست....اما باور کن بالاخره امروز بعد کلی بالاخره یه طوری شد....
    نمیدونم اصلا چه رنگی ام...
    مواظب خودت باش....بنفش خیلی خوشگل که!!!!

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...