۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

راهی میانه‌ی این دو


جدی انگار قرار نیست زمستون از راه برسه
اون از مردادش که خنک بود و این هم از آبان که بهاری‌ست
امیدوارم ربطی به گرم شدن زمین نداشته باشه
اه راستی سلام
محله‌ی شما چه‌طوری‌هاست؟
مهم دل که باید بهاری باشه
حالا هرجایی که می‌خواد باشه، مهم نیست
مهم روح و جان ماست که باید به سمت صفات الهی برگرده
و در این جایگاه نه اعتباری به خرافه و وابستگی‌های بیرونی می‌مونه
نه حاجت نذر و دخیل و دعا
مشکل این‌جا و در درون ماست که همه چیز را به زبانی برای خودش تعریف می‌کنه که معنی عذاب و برزخ می‌گیره
باور کن خداوند هم از آتش و دوزخ چنین و چنانی که مذاهب رسم کردند حرفی نمی‌زنه
همین بس که مشخصه‌ی شیطان را می‌ده و ما را از برزخ و دوزخی که به این طریق گرفتار می‌کنه
برحذر داشته
شما می‌تونی شیطان را با نماد لوسیفر تصور کنی
که دو شاخ داره و پای بز
ولی شیطان در درون هر یک از ما می‌تونه خونه کنه
در ذهن نالنده‌ی ناشکیبا
در همه اون‌چیزهایی که مداوم ما را عذاب می‌ده
این جهنمی‌ست که ما با یک سیب از بهشت 
افتادیم وسطش
فعلا برم نماز بعد باقی‌ش 
بخند
جان مادرت بخند
زمان در گذر و هیچ چیز انقدر مهم نیست که ما را عذاب بده
یا حداقل هر لحظه ما در عذاب مصائب باشیم
بخند تا دنیا و زندگی‌ بهت بخنده
تو می‌خندی و خنده و عامل خنده به سمتت سرازیر می‌شه
می تونی نخندی و دائم شاکی باشی
تا مداوم شاکی بمونی


بخند به این همه خوب و زیبایی 
برای ما آفریده شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...