عجب هواییه، نه؟
اگه گفتی جون می ده برای چی؟
عاشقی؟
قرار عشقولانه؟
قدم زدن؟
بری در طبیعت؟
گازش رو بگیری و در اتوبان بری؟
موزیک گوش بدی؟
من میگم برای من
نه برای شما، چی میچسبه؟
کرسی گرم. یه کاسه آش داغ. بهتره آش جو باشه پر از کشک و نعناء
بعد یک استکان چای کمر باریک و
.
. بعدش؟
یه خواب سیر و باحال
گذشت دورهی رویانوردیهای احمقانه
قدیما شاید با گزینههای بالا حال میکردم
ولی خب، انقدر کردم که دیگه مهوسش نمیشم
شاید بهتر همین باشه که پرچم سفیده رو بدم بالا و بگم
آی مردم. هر کی با هر چی حال میکنه نوش جونش
فقط یه حالی بکن که بعدش از چیزی شاکی یا طلبکار نشی
خدا میدونه کی بود به خودم گفتم: حیف از این همه راهی که بهخاطرش رفتم
یا، حیف از .... از .... از همه کارهایی که براش کردم
حالا اینکه تو خودت را خط میزنی تا یکی دیگه حال کنه، میشه بفرمایید، چه مرضیه؟
عشق یعنی همهاش را انجام میدی، چون تو دلت خواسته و از بخت بلند او هم باهاش حال میکنه
غیر از این دروغ و خطا و رابطه خطاست
کرسی هست، ولی بهجای لحاف روش کامپیوتر پریا نشسته
چای تازه هم هست
فقط آش برنامهی فرداست و بنش در دیگ به های و واویلاست
پس فعلا برم با مواد موجود یه حالی فقط برای خود، خود، خودم ببرم که بعدش بهخودم یه ایول هم بگم
نه طلبکارش بشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر