آخرش نفهمیدیم،
سر وته گناه و ثواب عشق، چند وجبه؟
از عصری که دندون لقش رو کندیم
گفتیم، همچینام مال من نبود
فکر میکردم
باید مثل همه عاشق بشم
و چون همه ادای عشق و عاشقی رو در میآوردن
ما به آدرس هر کی رفتیم
محکم خوردیم به آخر، یک کوچهی بن بست
و
فهمیدیم، فطرتا اینکاره نیستیم
ولی از جایی که هنوز یه چیزایی، حتا یک موزیک خوب
باعث میشه فکر کنم، عشق یه جایی هست و باید دوباره دنبالش بگردم
و از جایی که به این تنهایی عادت کردم
چند آهنگ دیگه گوش میکنم تا کانون ادراکم بره
یه جای دیگه، جز عشق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر