یاقوت، زن قرمز پوش میدان فردوسی
و ....... خلاصه داشتم
برنامهای از بانو فرشته پخش دوباره خاطرهای را تازه کرد
بهقولی گلی: بخوای مهشور بشی، باید یه کار بزرگی بکنی که اسمت بیاد سر زبونا؟
حالا تو فکر میکنی، یاقوت رو فرشته کرد یاقوت؟
یا یاقوت فرشته رو برای همیشه الهه شهر خالی؟
این دو مکمل هم بودن؟
نه. یاقوت ، یاقوت بود.
حتا اگر فرشته ترانهای هم نمیخوند
یاقوت هر روز در ذهن هزاران عابر ثبت و مرور میشد.
خیلی از نسل ما و پیش از ماییها صرفا برای دیدن گل روی یاقوت میدان فردوسی رو افتتاح کردیم؟
اولین بار که تنها به اونجا رفتم، برای دیدن یاقوت بود که به برکت انقلاب یه لچک توری سرخ سرش بسته بود
پیش از اون هم بچه بودم که بزرگی ما را جمیعا برای دیدن دو شیفته عشق برد
یاقوت و مریم ، گلفروش میدان، دربند
زنی که به صورت داریوش اسید ریخت
واوووو برای همین من عاشق نمیشم دیگه.
اصلا حوصله خودخواهی و تملک و اینا ندارم
نه برای خودم و نه از او
ولی یاقوت شدن هم عالمی داره
خوشا عشقی که ازم یاقوتی بسازه
شرمنده، فایل صوتی اصلاح شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر