تازه نیست و عادت کردم
میگی، سلام خوبی؟
میگه: ای بد نیستم
وقت خداحافظی میگی: در پناه پادشاه مهربانی
به خدا میسپارمت
سر تکون میده و میگه: بای
خب همینجور انسان در زبان متفرق شد و ما بندازیم گردن این ابلیس ذلیل مرده اینا
که البته بیتاثیر هم نیست که مدام بهت میگه، اون رو ول کن، این رو ول کن. به درد و بدبختی و بیچارگی بچشب
این چه میدونه تو چه حالی داری؟ یه داد بزن چپقش چاق شه و ... الی قیامت
یعنی نه جون داریم به محبتها و درود ها با مهربانی جواب بدیم
که مبادا استفاده از واژگان نیکو حال ما یا طرف مقابل را تغییر بده
بذار همینطور به رنج گنگ بچسبیم و فقط با همه دعوا داشته باشیم
چون ما مهمترین آدمهای دنیا و
گور پدر، درک هر کی غیر از ما هست
نه جواب سلامهای منو بده نه به آرزوهای طلاییم صحه بذار
میخواد چهکار؟
این دنیای بیریخت بدقواره، آرزو و دلخوشیش کجا بوده که ما براش سعیای داشته باشیم
و برخی هم در دل میگن: دل خوش سیری چند؟
من که دارم میمیرم، یعنی دنیا رو به مرگ و فناست، الهی باقیهم ذلیل بشند و............
در واقع درد جاییست که ما از مهربانی رو گردان شدیم
خدا ذلیل کنه انواع کانترها رو که ورودیها را نشان می ده
شاید اگر نمیدیدم روزی چند نفر به این صفحه میآن
انتظاری هم نداشتم و همچنان نون و ماستخودم رو می خوردم
البته گو اینکه این شش، هفت سالی که هی این ها رو گفتم و نتیجهای نگرفتم؛ مایوس شده بودم
شاید منم الان با انبوهی از بدگلی عالم گوشهای کز کرده بودم و برای خودم و تنهاییهای بشری
عر میزدم
باور کن حال من طوریش نمیشه
نگران حال شما و بچههای فردام که قراره با این روش
نهادینه بشند
فرستادن بد به هستی
طولانی شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر