دست و دلم به قلم نمیره
وقتی میگم، این ابلیس ذلیل مرده کیلید کرده روی من که هی ببرتم
محلهی بدنام، دردسر
بعضی برداشتهای شخصی و اینا میکنند
بعد از انتقال مفهوم و پیام بهابل به کافه تلخ
و کشیدن یه نفس راحت و تخت
راه افتادیم دنبال زندگیمون که آقا ما باید یه چیزی رو انقدر باور میکردیم
که بگیم و جار بزنیم و دینمون ادا بشه
، که گفتیم
زهر خندهها را هم چشیدیم و دندمون هم نرم
در قالب داستان تخیلی بالاخره میشد کشید پشت دوریه، تخیله و در رفت
برهنه ایستادیم و حرف را چنان گفتیم که بعضی هم ناتوان از هضم یه چیزهایی هم گفتند
و شد اسباب تاسف که چی فکر میکردیم و چی شد
ولی بریم سر اصل ماجرای دل و دماغ
یک هفته است
یک ذلیل مردهای یه بلایی سر کافه تلخ آورده که
دیگه در سرچ گوگل پیدا نمیشه
اگر هم بشه، میپره به یک صفحهی مبتذل
به زبون خودمونی رفته محلهی بدنام ابلیس اینا
حالا باز برای من منبر بذارید
بهجاش دعا کنید برام بلکه این نوظهور عالم و هک و اینترنت
علی
بتونه این ماجرا رو حل کنه
وگرنه که احوال من بدجوری میره تو پیت دردسر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر