۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

خط نزنیم



الهی که این وقت شبی چی بگم ،‌ دلم حال بیاد، ابلیس؟
بیچاره این گلی یه چیزایی می‌گه منم می‌زنم درجا تو دهنش که نفسش بند بیاد
همون‌کاری که از بچگی  باهامون کردن
  در مبحث معروف کل‌اندازون با اولیا مخدره بانوحوا و حضرت پدر آدم هم  داشت 
می‌گفت: ما هر چی می‌کشیم از دست شما بود که نتونستی جلو شکمت رو نگر داری و سیب نخوری
یعنی به مفهومی سلیس و روان امروزی
خدا یه نفس باوقار نسیب کنه
گرنه که هر چی بری راه نمی‌ده
کمااین‌که مال ما اصلا از اولش بی‌راه داد
هی فکر می‌کنم قرآن رو حسابی جویدم و همه‌اش رو می‌دونم
اما اونم مثل درس خوندنم از جنس طوطی‌واری‌ست
نمونه کشف راز بزرگ امروز و رابطه‌ی " قیاس "  توسط شیطان جونه مرگ شده، و
ما که مبتلا به قیاس شدیم
اول چرایی عالم وقتی در جریده‌ی عالم حک می‌شد و این ابلیس ذلیل مرده گفت " چرا " باید سجده کنم رو شنیدیم و رفتیم
به بعدش فکر نکردیم
فقط تکرار کردیم، اوه ه ه گفت چرا؟! 
به خدا و چرا؟
استخفراله
اما از این مهم‌تر عمل این اهریمن مادر مرده بود که باب " قیاس " را باز کرد
 یکی نیست بگه به‌تو چه؟
  خداست و دلش خواسته. 
شماهم دهن ببند و بگو چشم.
نمی‌خوای می‌تونی چشم هم نگی. چون اون خداست و آخر کار خودش رو کرده
حالا تازه باید برم ببینم دیگه چه خطاهایی در این یک جمله نهفته است و تا امروز از چشمم پنهان مونده؟ 

تا چند وقت پیش فکر می‌کردم چه وجدان بیداری دارم
مدام مواظب‌مه، مچم رو می‌گیره تا سه نکنم
از وقتی کشف کرد همه‌اش اضافه بارهای الگوهای تزریقی والد و تجربه‌هاست
کلی سبک تر به زندگی‌م می‌رسم
دلم مدام در دیگ شهرداری جوش نمی‌زنه
از قید خشم ... همسایه‌گرام خلاص شدم 
و خونه از تمیزی برق می‌زنه و من نرم و سبک قدم برمی‌دارم
تا صدای پرنده‌ها را خط نزنم
اوه
زیاد شد، 
نفسم گرفت بیا پایین 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...