یک هفتهی دیگه از عمر گذشت و رفت
هرکاری بکنی هم ثانیهای ازش نه برمیگرده و نه قابل تغییر خواهد بود
میدونی چندتا از این هفتهها رو پشت سر انداختیم؟
همونقدری که از سهم عمر رفت و کسر شد
میدونی چندتا هفتهی دیگه باقی مونده؟
بهجان مادرم نمیخوام هفته را با مرگ و میر آغاز کنم
توجه به زمان رفته ما رو متوجه عمر مانده میکنه و اینکه
مثل سهمیهی بنزین اینم تموم میشه
بهتر نیست هر لحظهاش را در اینک و اینجا به تمام زندگی کنیم؟
منکه خیلی چیزها را پشت سر انداختم که قابل بازگشت هم نیست
اولینش باور عشق
باور زیبایی تفکر انسان و باور حضور رحم در انسان
وقتی بنا باشه از صبحتا شب در هراسهای محلهی بد ابلیس باشیم
نمیتونیم در اینک باشیم و بیقضاوت از آنچه در مسیر قرار میگیره استقبال کنیم
در اینک هزاران معجزه هست، هزاران سهام تو برای زندگی هست
در اینک عشق هست، مهربانی هست، زیبایی و شفقت هست
در اینک تسهیم زندگی و شادی هست و از همه مهمتر، خداوند تنها دراینک حضور داره
ما در هیچیک از ابعاد زمانی کوچکترین دخل و تصرفی نداریم
بیا این هفته را بهتمام در اینک زندگی کنیم
دیروز رفت و از فردا هم کسی خبر و تظمینی نمیده که حتما باشیم
سلام انسان
سلام مهربانی
اوه
سلام خدا جون ، صبحت بخیر
که احترام بهتو حرمت من است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر