۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

من منم





می‌دونی چیه؟
از بچگی، نمی‌تونم و نمی‌شه و. .. سرم نمی‌شد و باید از همه چیز سر در می‌آوردم
بالاخره درستش کردم. ولی اگه فکر می‌:نی می‌دونم چه‌طوری؟
باید بگم همون‌طور که خراب شده بود
نفهمیدم. یک قدم یک قدم رفتم و خودش راه افتاد
همه‌ی زندگی همینه. وقتی خسته شدی، صحنه را ترک کن و دوباره با نیرو و توانی بیشتر برگردی
انرژی‌ت خودش می‌زنه درستش می‌کنه
باور کن
کامپیوتر را هم،  همین‌طوری یاد گرفتم
مگه می‌شد از دخترها کم بیارم  و به چشم بی‌سوادها نگام کنند؟
فوقش خراب می‌شد؟
خب درست کردن برای خرابی‌هاست.
نشد هم جهنم
که البته این یکی فورمول روی بوم جواب نمی‌داد. 
بوم خراب  مثل صورت ابله‌ای می‌مونه
شاید برای همین خیلی گیر نقاشی نیفتادم
گو این‌که سایر موارد قابل ترمیم بود. 
اما از محدودیت و ترس هیچ موقع خوشم نمی‌آد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...