۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

این هم گذشت



  
وقتی خیلی تنگم می‌گیره
اون‌جاهایی که حس می‌کنم، دیگه نمی‌کشم و دلم میخواد دنیا همین حالا تموم بشه
مواقعی که ایمان و امیدم به باد می‌ره
وقتای خیلی تاریک زندگی
لحظات تلخ و سخت و فشرده کننده‌ای که کز می‌کنم توی خودم
 و
خودم رو محکم بغل می‌کنم، که نیفته
یادم می‌آد
قبل‌تر هم این تاریکی را دیدم
قبل‌تر از این تاریک‌تر هم دیدم
قبل‌تر هم از این بیشتر ناامید شده بودم
ولی همه‌اش گذشته
فقط کافی بوده، تاریکی را تاب بیارم و باورم رو دو دستی بچسبم و با خودم تکرار می‌کنم
هست؛ اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
و بعد از چهار درد زایش،  خودم
دوباره صبح طلوع می‌کنه 
و من 
دوباره با شوق به آینه می‌نگرم
که زندگی زیباست
این هم گذشت 
ولی نه به شکل ترس‌های من
به شکل خودش رد شد. نیامده بود که بمونه
چی می‌مونه که غصه جاودانه بشه؟
این نیز بگذرد




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...