۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

غصه ساز




 بچگی بود و رویا و تخیل و آرزو
انرژیامون توپ توپ و هیچی جلودارمون نبود
شب وقت نگاه کردن به ستاره‌ها به خواب می‌رفتیم 
و تجسم خلاق به‌کار می‌بستیم که مثلا
اگه این اون‌طوری بشه و این این‌طوری نشه
فلان‌ چیز تا فلان موقع مال منه 
به همین سادگی هم می‌شد
اما هر چه بزرگتر شدیم،
ناامید و زخم خورده شدیم، 
شبارو با غصه خوابیدیم وآرزوها رو بی‌خیال شدیم
از آرزو کردن و ساختن جهان‌مون هم افتادیم


تهش بخواد این‌طوری پیش بره
سن بازنشستگی می‌رسه به چهل سالگی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...