به این سایتهای فرا، ورا زمینی که سرک میکشی
میبینی عجب تب تندی گریبان این بشر متمدن شدهی اهل منطق و رویت و لمس
را گرفته
دیگه معادلهی خدای نادیدنی جواب نمیده
خدا باید اثبات و قابل لمس باشه
هر چی میخواد باشه، تا حد پذیرش مخلوق آزمایشگاهی بودن حاضره پیش بره
که یک خدای معقول و به روز را بپسندند
بخصوص بعد از این آرتیست بازیه جناب رایل از فضا برگشته
که گفت: در فضا بهمن گفتند همهی شما رو فلهای
در آزمایشگاهها خلق کردیم و فرستادیم زمین تا فرت فرت فلفل تو دماغتون بریزیم؛ عطسه کندید
ما بخندیم
دیگه ذلت از این خفنتر؟
من که ترجیح میدم مخلوق یک خدا باشم. نورانی، اون بالاها، دور از دسترس تا وقت مرگ
نفهمیدنی
تا این نکبتیها بد قیافهی عجیب غریب
حالا هرکی در این کیهان جز ما بود
اسمش شد خدا و برتر ما؟
خدای من بیآزمایشگاه،
با قصد و ارادهی انگیزش هستی، خلقت میکنه
انما اذا اراد شیئا یقول و له کن فیکون
اراده به موجویتی که میکنیم، میگییم، باش، میشه
این خیلی رمانتیکتر و در شان تر نیست؟
تا خدای فضایی که تازه خودش هم معلوم نیست، مخلوق کدوم خداست؟
بالاخره یهجا تقش در میآد یا نه؟
اول، اول، اولیه چی بوده؟
تازه با علم به رد شدن فرضیهی یک بیک بنگ
حهان بهوجود آمده از چندین مهبانگ، نه یکی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر