۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

جواد رضویان




 امروز ظهر در دفتر شهردار محترم منطقه هفت نشسته بودم که از راه رسید
همین‌که وارد اتاق انتظار شد موج خوب انرژی‌ش بهم خورد
ناخودآگاه سر بلند کردم و متوجه آقای رضویان شدم که وارد شده بود
خیلی از هنرمندان گرام را به یمن محله‌ی بهار هر روزه می‌بینم. از جمله استاد کیانیان
اون‌هم خیلی آقا و گله
اما هیچ‌کدوم چنین انرژی خوبی نداشتند
خوشم اومد. خیلی آدمه باحال و توپیه. 
بی‌تکلف و مردم دار
ایستاد و با تک‌تک کارمندان اون طبقه عکس انداخت
لبخند از لبش دور نمی‌شد
قبل‌تر هم اون‌جا از این تصاویر ملی دیده بودم.
جناب شریفی‌بیا
هیچ‌کس اصلا محلش هم نذاشت. پر از فیس و افه و غرور از اون‌جا هم رفت
در نتیجه این همه شور و اشتیاق امروز فقط به‌خاطر خود جواد بود
که نگاهش مثل زلال کودکانه شفاف و بی‌ریاست
دمت گرم جواد رضویان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...