۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

خلاف عادت



فکر کن!
نه، خب اگه خسته‌ای فکر نکن. خودم می‌گم
بعد از عمری نزدیک به سنه‌ی نوح به یکی از بزرگترین اکتشافات زندگی‌م‌ نائل شدم
حالا
فکر کن،  دیشب متوجه شدم من به سردی و گرمی لحافی که روم می‌اندازم
کاری ندارم
من معتاد وزن رواندازمم
بچگی ما که از این لایکو پشم شیشه‌ها نبود. همه‌چیز پیور و آماده‌ی دریافت انرژی
لحاف تشک‌هم پنبه‌ای پری بود
در نتیجه از هنگامی که به‌یاد دارم نوع خوابیدنم ارتباط مستقیم با روانداز مورد نظر
و دیشب تازه فهمیدم چه تابستون ، چه زمستون تحت هر شرایط دمای اتاق رو برحسب رواندازم تعیین می‌کنم
چون حتما باید به وزنی برسه که نه خفه‌ام کنه و نه حس کنم چیزی روم نیست
البته نه که اینش مهم بود
مهم اینش بود که من از ساده‌ترین عادات شخصی‌ام خبر ندارم
همه رو ول کردم خدا می‌دونه از چند سالگی
چه در عهد تاهل چه تجرد فانوس به دست گرفتم
دنبال خدا می‌گردم!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...