۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

ستیزه‌های ژنی




یکی چند روز پیش پرسید:
اگر همه‌ی ما برگرفته از روح خداوندیم، چی می‌شه که این همه با هم تفاوت داریم؟
راستش، منم پیش‌تر به این موضوع فکر کرده بودم
اما  از کجا باید می‌ دونستم؟
تا این‌که امروز کشف مهمی کردم
تفاوت‌های ژنی
خودش کم از عبور از محله‌ی بد ابلیس نداره
من با برادرم تفاوت دارم، اون حروم و حلال می‌کنه و می‌خنده و ظهر عاشورا با قیمه‌پلوی نذری به خودش دلداری می‌ده که: همه چیز حله
من هر لحظه پای حساب و کتابم، مطمئن هم نیستم وقت جبران یا تلافی به دست بیارم حتا تا عاشورای بعدی
در نتیجه گاه مجبورم برابر ژن برتر برادر، مادر و حتا بچه‌هام بایستم
و در هر شرایط باز خودم بمونم
از قدیم همه‌جای فامیل ما تابلو نصب کردن، ارهاش خون شهرزاد با پدرش یکی‌ست
 ارهاش خودن نادر با خودم یکی شده و حتا قیافه‌اش هم به پدر خوم رفته
که البته بخش آخر سراسر توهمه و ما هر دو شکل هم و شکل پدریم با تفاوت رنگ‌بندی که 
من مثل حضرت پدر شیربرنجی و بور از آب دراومدم و جناب اخوی به طایفه‌ی مادری کشیده گندمی و مشکی شده
اما حتا این اختلاف رنگینه‌ها هم موجب نمی‌شه این‌همه با هم متفاوت باشیم
امروز درک کردم، عمیقا درک کردم که مبارزه‌ی روح‌الهی ما بعد از ذهن
فقط با قوانین ژنی‌ست
حضرت پدر رحمانی بود و بخشنده
مشت مادر محکم و سفت گره خورده
وقت خشم ژن مادری می‌زنه بیرون و منم مهار کننده، وقت رافت هم با ژن پدری نفس می‌کشم و روح خودم
نتیجه‌اش می‌شه یکی روی گرده‌ی دیگری سوار مونده
و زیری همیشه منم که باید با صدها ترفند از مواجه شدن با رویی و درگیری دوری کنم
آدم باید خودش عاقل باشه
صد رحمت به ژن پدری



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...