۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

پرنده‌ها چی شدن؟



 

غصه‌های روزگار کم بود
غم یاکریم هم اومد روش
سرکار خانم یاکریم دو روزه گم و گور شده و این تخم‌های کوچولو بی‌صاحب موندن
اگه آدم بود می‌شد گفت: زیر سرش بلند شده و زده به چاک

یا می‌شد گفت: با آقای یاکریم حرف‌ش بوده و رفته قهر
خلاصه که هر چی دلت خواست می‌تونی فکر کنی
اما نه برای یک پرنده
اسمش اینه ما اشرف مخلوقاتیم،‌اما از
اون‌وری
هر چیزی می‌تونه باعث بشه یه نقطه داغ کنیم و بالاخره یه روز بذاریم بریم
اما پرنده‌ها و حیوانات نه
حتا اون ببره هم برای بچه‌اش می‌جنگه
پرنده برای جوجه‌اش خودش رو به آب و آتیش می‌زنه
ولی پشیمون نمی‌شه بذاره بره
البته از طوفان پریروز آمار کبوتر لات‌های محله به یک چندم
کاهش داشته
شاید طوفان همه رو با خودش برده و
................ کسی به فکر پرنده هانیست
گو این‌که
کسی به فکر کسی نیست
هیچ‌کس نگران آدمیت نیست





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...