اون قدیما که بیبیجهان قصههای قیامت را به زور تو گوشمون میکرد
شاید میخواست از ترس قیامت، دست از پا خطا نکرده بزرگ بشیم؟
یا خودش هم همینقدر باور داشت؟
یکی از علائم واقعه این بود که، پولها در اختیار دجال و فقط کسانی حق استفاده از اون پولهای نامرئی را دارند
که وابستگان دجال باشند
امیدوارم بانکمرکزی و نهاد ریاست جمهوری و بیت رهبری به خود نگیرند
که کارت اعتباری سال های زیادی در اروپا و آمریکا رایج بوده
القصهی بیبیجهان اینکه
از وقتی این ماجرای کارت بانک و اینا باب شد
منم رفتم تو مایههای کما. نه از ترس دجال
سی اینکه کامپیوتر و اینا رو میشناسم، بیست بار هک شده و از این چیزها
از وقتی هم که قبض همراه ناهمراه رویت نشد
وارد کما شدم و بهبودی محال بهنظر میرسه
و از جایی هم که ذهن مستقیم در مسیر عمل میکنه،
وقتی به هر ضرب و زور آلودهی این پول نامرئی شدم،
در اولین مراجعه برای دریافت رمز دوم، کارت مبارک ضبط شد
و ادامهی ماجرا که باعث شده، ازش متنفر باشم
البته خب هر چی هست زیر سر ذهن من و انرژیهای آزاد شده است
اما از این بيبی نباید غافل بود که یه چیزایی میگفت
که اکنون بهش میرسم و به خودم میگم: سل کن ایی شانس ما
کاش دخترش هم قدر یه نخوود به مادرش برده بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر