۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

ستون پنجمی



عزیزمی...
تو که دیگه منو می‌شناسی
هنری ندارم، مگر تخیل پردازی و  شایعه سازی
در این قلم آخر بیش از همه مهارت دارم 
چون از بچگی درش فعالیت داشتم و حتا یه‌وقتی
ستون پنجمی‌ها می‌خواستن استخدامم کنن
من حوصله و وقت نداشتم
راستش از این جا شروع شد که من بدتر از بابا اتی با شایعات 
غافل‌گیر می‌شدم که، کیه......... کیه؟ آخه چرا منو تو این موقعیت قرار می‌دی؟
آمار غافل‌گیری‌ها که بسیار شد و بالا رفت
مام آستین بالا زدیم برای عملیات غافل‌گیری
چرا همیشه من؟ یه خوده هم برای شما
 دروغ چرا، اویل کار خودم بیش از سایرین غافل‌گیر می‌شدم
مثلا این‌که با یکی قرار می‌شد، شایعه‌ای بسازیم و بشینیم منتظر تا به خودمون برسه
می‌رسید. ولی چه رسیدنی. خودم شک می‌کردم که نکنه یه چی بود و من بی‌خبر از عالم و آدم؟!
چندین فقره هم دعوای این چنینی با آقای شوهر راه انداختم
 حالا دستم راه افتاده. 
  روی شایعات کد می‌ذارم،  وقتی به خودم برگشت
جا نخورم
خب مگه چیه؟ 
انقده خوبه.... انقده حال می‌ده
بیا پایین تا بهت بگم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...