یادش بخیر در عصر بچگی و آزادگی
چیها که ما با این دو گوش کوچک و چشم ریز ندیدیم و نشندیم
خدا عنایت خاصی فرموده که من همچنان هپلی نیستم
از گل درخت هفتچنار آویزون نمیشم و مراسم، دخیل بندون ندارم
یه هفته بعد از یه عاشورایی تو محلهی ما چو افتاد که
تو فلان کوچه ، فلان خونه
در نتیجهی همبستری زن و مردی، در روز عاشورا هر دو سنگ شدن
حالا چه شکلی که من از کجا بدونم
عقلمون هم راه نمیداد
صادقانه میپذیرفتیم، اگه روز عاشورا حتا با شوهر خودمون هم بله
بیشک سنگ خواهیم شد
میخوای افغانستان سیل نیاد و قدیسی نوظهور به صحنهی قدیسین اضافه نشه
تازه بنلادن هم که چیزی نیست
غیر اونا که هاله میبینند
جناب پاپ ژان پل دوم هم با دو فقره کرامت
قراره قدیس بشه
باید پنجسال از مرگش گذشته باشه و حداقل پنج نمونه کرامت داشته باشه تا تازه
گوربه گورش کنند
یعنی از گوری که بوده
به گوری در ردهی قدیسان منتقل بشه
یعنی واقعا همه اینها لازمه؟
قرا نیست هیچکی خدا بشه؟
تازه زدیم به کار تولید قدیس؟
انسان بناست تا قیامت صغیر بمونه، آه بنلادن بگیره، دجال از سقف آسمون فرو بیاد
تا بتونیم چهار صباح زندگی کنیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر