۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

نق تراپی







تازه فهمیدم چرا، آقایون شوهر و خانم‌های همسر  زمان شب تا صبحی که با هم هستند
به غر و نق و دعوا و سیخ به جون هم می‌گذرونند
وای که چه دیر معجزه‌ی این نق‌زدن‌ها و گریه‌زاری‌های زنانه را فهمیدم
البته بخش عمده‌ی زنانگي‌ام همیشه فدای غرور و شخصیت و منه اجتماعی و دختر بابا و ...... اینا
شد
ولی وقتی هم که به فکر این‌چیزها نبودم و قالب خانم‌همسری را پذیرفته بودم
هم خیلی کاره‌ای نبودم
مثلا اگه شک می‌کردم، دنبال تعقیب و تحقیق نمی‌رفتم
و کسر شانم می‌دونستم. 
خیلی چیزها کسر شانم شده تا حالا
این شان، بی من مونده بی‌کس و بیچاره
چند روزه بد فرم بدو بدو داشتم که البته بی‌ربط
ولی امروز عصر تق‌ش درآمد
وقتی رسیدم خونه. هوای ابری و خونه‌ی سایه گرفته
حالم رو گرفت، تا مراسم چایی بشه. فهمیدم که، وای من یک چیزی کم دارم
یک چیز خیلی خیلی مهم را کم دارم
یکی که وقتی ته خستگی‌ام با خودم تنها می‌شم بتونم بهش غر بزنم
البته که غر در مرحله‌ی تراپی عمل می‌کنه
تو اگه یکی رو داشته باشی که حرفات رو باهاش بزنی و از انرژی‌های منفی مسیر رها بشی
معجزه‌اش صد برابر دوش آب یخ خواهد بود
دیگه ماییم و سن بازنشستگی. نه فهمیدیم مرد خونه بودیم کی زن؟ 
کی مامان بودم؟ کی کیسه‌ی بکس؟
الانم که می‌آم خونه مثل آقای شوهر، 
یکی نیست باهاش دو کلوم حرف بزنیم 
کمی از انرژی‌های منفی بکنیم
اینا وقتی می‌افتند به جون هم. آخر نق و غر و دعوا کار به فریاد می‌کشه
کلی خودشون روتخلیه می‌کنند
اینه که متاهلین از مجردین، 
علی‌الخصوص مجردین بالفطره شاد ترند
حتا یکی رو ندارم طی روز شماره‌ام رو بگیره واحساس کنم چه خوشحالم!
یکی که بهم فکر می‌کنه، بهش فکر کنم
براش از ترس‌هام و یاس‌ها،  بگم
حتما اگر چنین کسی بود، این‌قدر خسته نمی‌شدم
کم نمی‌آوردم و
 صبح تو جهنم چشم باز نمی‌کردم.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...