۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

بخت گشای، هندی


خوب شد دست از سر بهابل برداشتم.
گرنه با این اوضاع موجود به حذف و تصحیح که نمی‌کشید هیچ؛

یه کاری هم دست‌مون می داد
غلط کرده بودم سر به جهان سیاست بکشم که فعلا هرکی هرکی شده
ما که در این بُعدیم و بیش تر از سخن‌پراکنی‌های گوناگون چیزی نمی‌دونیم
ببین
بین ابعاد و دروازه‌های ستاره‌ای چه خبره الان
همین‌طور شعله‌های انرژی‌ست که به هر سو شلیک می‌شه
وقتی امورات دنیوی برسه به جن و رمال
استخفراله
والله از بچگی هم هیچ گونه بوی قورمه‌سبزی از جانب مغز من استشمام نمی‌شد
وکوچکترین گرایشی نه تنها به هیچ حزب و سیاستی نداشتم
که اصلا دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ
آی‌کیو در بخش سیاسی نمی‌کشید و راه نمی‌داد
اگه می‌دونستم گیت‌های بین دو جهانی و دو زمانی و چه بسا حتا کرم‌چاله‌ یا سفید چاله‌ها
به سیاست ربط پیدا می‌کنه،
حتا تونل زمان 
به جان مادرم اصلا سراغ‌شون نمی‌رفتم
حالا فکر می‌کنی منم سیاسی شدم یا نه؟
دیدی این بهابل چه‌طور از سوی دیگر گولم زد و به خودم اومدم دیدم، رفتم قاطی از ما بهترونی‌ها
مملکتی که اموراتش به سعد ونحس  رمال هندی افتاده باشه
تکلیف دعای بخت گشاش با وزراست


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...