۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

یک قرون یک قرون بود



ما که بچه بودیم، یک قرون یک قرون بود
نه بیشتر
با یک قرون می‌تونستی سوار کالسکه بشی
با یک قرون می‌شد فوتینا خرید و تازه
درش شانسی هم پیدا کرد
با یک قرون فرفره رنگی می‌خریدیم
تازه با یک قرون شهرفرنگی هم می‌دیدیم
مردم همه باسواد نبودن
کسی به فکر بهداشت روانی نبود
واژه‌ی اعصابم خرابه اصلا درکار نبود
دلم گرفته و تنس شدم و دپرسم و اینا معنی بدی داشت
یعنی هر کی یه نموره خط برمی‌داشت بهش می‌گفتن دره دیونه


پیامک نبود و 
ماهواره ، خیال و
تصور اینترنت،  چشم و صدای دجال می‌شد
از همه مهمتر تلفن همراه نبود 
به‌جاش همه کتاب می‌خوندیم و به اشعار بی‌بی‌گوش می‌کردیم
تازه،  چه‌طورش رونمی‌دونم 
ولی
کلی هم حال می‌کردیم
شاید از حرکات بی‌بی لذت می‌بردیم؟
 شب‌چره داشتیم
زیر کرسی داشتیم
روی کرسی داشتیم
وقتایی که ازش بالا می‌رفتیم 
شب‌های تابستون عطر یاس و صبح با امین الدوله پیوند داشت
شب با مهتاب
آسمان با ستاره‌هاش
تازه اون‌وقت‌ها ان‌قدر ستاره داشتیم که باورت نشه
قصه‌های شب‌های کوتاه تابستون و خیلی چیزها که بعضی از شما
نمی دونید مصارفش خوراکی بود یا ابزار نوشتاری
با یک قرون خیلی چیزها می‌شد خرید و تازه یک قرون بود





اوه راستی
یکی از همساده‌هامون از دهات خروس آوردن
  وخت و بی‌وخت می زنه زیر آواز
و یکی از زیباترین پس زمینه‌هاست
قوقولی قوقو
یاد ولایت می‌افتم 
دستش درد نکنه جناب همساده










 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...