القصه که ما این گلدانهای عظیم رو هر طور شده، کشیدیم به ایوان
هیچگاه مدعی مساوات زن و مرد نبوده و نیستم
خیلی کارها فقط از عهدهی من ساخته و برخی فقط برای پسران جناب آدم
و این جابهجایی ها از آن دست کارهای مردانهایست که مجبورم به تنهایی انجام بدم
اصولن من همیشه به تنهایی مسئول همه چیز بودم
از 16 سالگی پدر رفت و مسئول خودم شدم
بعد مردی معتاد و بچهها و مسئول اونا شدم و پس از متارکه هم مسئول بچهها
همیشه مسئول چیزهایی بودم که اونها کوچکترین حس مسئولییت به من نداشتند
مثلن اینکه چهطور در تمام این سالها دوباره ازدواج نکردم در حالی که به بخش دیگر زندگی با حضور یک مرد اعتقاد داشتم
از بابا همهی خستگی ها و مسئولیتهای یک تنه که خستهام کرده بود از همان زمان تاهل
یعنی که چی؟
یکی از بچگی فقط خودش رو داشته باشه و هم زن باشه و هم مرد و تازه تهش هم به حساب هیچ یک نیاد
یعنی نه بچههام بهم بیست دادن، نه جامعه که نشستم پای الگوهایی که برامون نقش بسته
نه.... هیچ کس حتا خودم در این لحظات
نمی دونم دقیقن چه اتفاقی در روز دوشنبه افتاد؟
خاک رفت توی چشمم یا تیغی گوشهی پلکم را خراشید؟
به هر حال که از شبش شروع شد به تورم و .... تا دیروز صبح که اصلن چشمم باز نمیشد
و طبق معمول سمت چپ بدنم
سوی مردانهای که سالهاست توسط سوی زنانه به دشواری و نبرد گرفتار آمده
دکتر محبوب دیروز در دسترس نبود و باید صبر کنم تا عصر که برم خدمت ایشان و سر بدم
دکتر جان به دادم برس
دیروز که بیدار شدم هر چه سعی کردم ببینم چه به سر چشمه اومده؟
بی عینک ممکن نبود
عینک هم که بره روی چشم چهطور پشتش رو ببینم؟
مجبور شدم برم بالا و چشم توسط جناب برادر معالینه شد
موضوع در همین نقطه است
بارها پیش آمده مشکلاتی به همین کوچکی رو نتونم به تنهایی حل کنم
چرا که نفر دوم همیشه لازمه
از دیروز به طور رسمی افتادم در بستر، تب و لرز و ... اینا که میدونم از جمله تبهای ذهنی بود که از چرایی تنهاییم برآمد
عمرم رفت تا مادر خوبی باشم
برام کف بزنن بهم جایزه بدن و هرگاه که دلشون نخواست ازدواج نکنم تا هیچ شباهتی به پدرشون پیدا نکنم
تا امنیتی که او باید می داشت و نداشت من تامین کنم
خواستم شزم باشم و اونام تا تونستن پوستم رو کندن
تا جایی که کافی بود یکی اطرافم سایه بندازه و بیشک ماجراهای زندگی من آغاز میشد
شیون وخودکشی و واویلا
حالا اون بچهها کجان؟
تاجی که بنا بود برسرم بزنند کو؟
مدال افتخار جامعه چی شد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر