۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

به لطف " حبل الله »


در همه چيز زياده روي كرديم
می‌آی بچه تربیت کنی،
 مثل خر وسط گل گیر می‌کنی

نکنی هم می‌شه آفت
چه بکنی و چه  نکنی،‌ بچه وقت تولد  آزادی روح و جسم رو با خودش می‌بره

این کشتی کره‌‌ای
  به یمن سریال‌های کره‌ای کلی کارشناس فرهنگی شدیم
چنان که تو گویی آداب و سنن کره‌ای‌ها رو به قدر خودمون فهم کنیم
دست خودم نیست از دیروز باز ریختم به‌هم 
مگه می‌شه نسبت به درد دیگر انسان‌ها بی‌تفاوت و خنثی بود؟
مگه می‌شه در حلقه‌ی وحدت وجود از رنج دیگران، رنج نبرد
امکان نداره
کل سیستم به لطف " حبل الله » بهم متصل و جدایی نداریم
« گو این‌که از ما بهترون تفسیر به غیر کردن تا ما هم‌چنان وابسطه و درمانده‌ی غیر باشیم »
یکی از خاطراتی که از کما با خودم برگردوندم
دیدن ریسمان‌های انرژی بود که از همه به بیرون و به کیهان می‌رفت
ریسمان‌هایی که نه به‌هم می‌پیچید و نه هم‌دیگر را قطع می‌کرد
نه تنها بشر که این تارها در همه‌جا گسترده است از گیاهان تا جانوران و اشرف مخلوقات

  بماند که با نفهمی حال هم دیگر رو می‌گیریم
پلشتی یاد گرفتیم و موجب آزار هم می‌شیم و .... خبر نداریم که حال بد طرف اول به خودم زهر می‌رسونه تا بتونه سیستم زهر رسانی را فعال کنه تا بر دیگری بنشینه
نمی‌دونیم هر کرمی که به هم می‌ریزیم مستقیم بر احوال خودمون تاثیر داره
و با این همه ما مرتکب قتل، تجاوز، خیانت، ..... می‌شیم
برگردیم به کره جنوبی
بس‌:ه این چشم بادومی‌ها اسیر اداب و سنن هستند که موجب مرگ‌ برخی شد
این‌که به بچه‌ات بگی ، همون‌جا بمون و ازجات تکون نخور و همین حرف شنوی باعث مرگ بچه بشه
دیگه کرام بازمانده‌ای می‌تونه مجدد نفس بکشه
خیلی حس معلمی که خودکشی کرد رو فهم کردم
البته بماند همه از دم مقصرند
آدم‌های گنده بی هیچ حس مسئولیتی فقط حان خود نجات دادن
بی فکر به بچه‌هایی که  امانت گرفتند
از اون ناخدای نامرد که در نیم‌ساعت اول کشتی را ترک کرد
در حالی که طبق قوانین باید تا آخرین لحظه در کشتی می‌موند
تا معاونین و معلمین مزبور
یه مشت بچه
بچه‌ی معصوم، بی‌گناه و حرف شنو
اون‌هایی زنده موندن که برای زنده بودن تلاش کردن
وا ندادن به پستو نچپیدن و فرار کردن
حالا کی می‌تونه بگه حق با کی هست و با کی نیست؟
همه دنبال نجات خود بودن
این همون نقطه‌ی مشهور سوره‌ی تکویر
که شتر از ترس حملش را سقط می‌کنه
مادر از وحشت بچه‌اش را رها می‌کنه و برادر برادر نمی‌شناسه
ای خدا پناه می‌برم به تو از این همه رنج بشری
کاش سندی، قباله‌ای چیزی داشتیم که باور کنیم زندگی پس از مرگ تداوم خواهد داشت
تا ما هم دل‌خوش کنیم و بگیم:
اوه چه موجودات استثنایی بودن! 
بیش از این کاری بر زمین نداشتند و با هم گروهی رفتن
کاش بیش از آموزش فرمان‌پذیری و سر به زیری، به بچه‌ها یاد بدیم، عاقل باشن
و مسئول حیات خود بر روی زمین را بپذیرند






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...