۱۳۹۳ فروردین ۱۳, چهارشنبه

آهای مجید بی شمسی خانوم اینا



يعني فكر كن هنگامي كه خالق يكتا نتونه با تنهايي خودش كنار بياد و قصد به آفرينش كنه
ما كه مخلوقاتش هستيم بايد چه ابري به سر خود بكشيم؟
سيزده گذشت و رفت
دست شما هم درد نكنه جناب مجيد كه بي‌شك مجيد شمسي خانوم هم نيستي كه به من در اين اول صبحي يادآوري كردي
اين جهان و هر چه در آن است به واقع جفت است
و اين حتا از نظر كتاب قرآن هم پنهان نيست و خداوند در آيه 36 و س 36 گفته :
تمامي موجودات زنده از نبات و جانوران تا انسان را جفت آفريده
بر منكرش لعنت
اما حكايت جفت‌هاي كيهاني ما مي‌مونه به ايي صبح بهاري كه با شوك برقي سه متر از جا تكوتم داد
اول صبح كه بماند با سرما از خواب پريدم، اولين مكاشفه‌ام هواي زمستاني يا پاييزي بود كه در دلم قند آب كرد
تازه تازه بعد از هزار سال دريافتم،  من عاشق پاییز و زمستانم
و با بهار یا تابستان سنخیت زیادی ندارم
از این رو بود ذوق کردم به این هوای سرد زمستانی
این کشف اول
اما دومی 
همه این سال‌ها عید تهران را ندیدم و این خلوتی دوست داشتنی که من را تا کودکی‌هایم می‌برد
زیباترین تجربه‌ی یک آدم عشق نوستالژی‌ست که بره  در خیابان‌های‌ش ول‌گردی
یعنی دو سه روز اخیر به نیت شلوغی بعد از تعطیلی رفتم و به تمام کوچه پس کوچه‌هایی که صدساله سر نزدم
سرکشی کردم که می‌ره برای سال بعد
ان‌قدر جو زدیم که:
اه مگه می‌شه وقتی همه رفتن سفر، ما این‌جا در تهران و تنها باشیم؟
در حالی‌که می‌تونم  این کوچه‌های عاشق ساز را عاشقانه وجب بزنم
ها پس سی چی گیز کردم این‌جا؟
کجا برم به از این‌جا؟
تهرون عزیز و دوست داشتنی به وقت تعطیلات؟
  هزار سال در جستجوی جفت رفتم و رفتم تا از عادات و علایق خودم باز موندم
حتا یادم رفت سیزده بدرها سبزه گره می‌زنند و آرزوی جفت می‌کنند
از سیزده فقط همین ترس از نحوست‌ش با من ماند
و ای مجید بی شمسی خانوم که ما چه سبزه‌ها که گره نزدیم در عصر زندیه
یا در عهد افشار، حتا همین نزدیک‌تر هنگامه‌ی مشروطه خواهی یا انقبلاب و بعد آن
هیچ هیچ نسیب نشد جز ترک عادت سبزه گره زدن
اما
واقعا فکر می‌کنی در لحظاتی که صرفن شهوت اداره‌ی امور را در دست گرفته، کسی به ثبت با سند برابر است می‌اندیشه؟
اما این را بیش باور دارم که مشی و مشیانه که از یک بوته‌ی ریواس پدید آمدند
در اولین حرکت بشری، جناب مرد جیش فرمود و گند زد به محیط زیست
به خدا راست می‌گم، باور نداری به یسناها و نوشتار زرتشتی رجوع کن
اینی که همه دنیا و عجایب را گذاشته و خودش را خلاص کرده
در باورت جا می‌شه که بی‌معطلی به فکر ثبت واقعه بوده باشه؟
یا اصولن درگیریهای  بچه‌ی نامشروع و ازدواج و .... در اطلاعاتش جا داشته که بخواد پیش گیری کنه؟
البته که من عاشق این افسانه‌ها هستم
حداقل این‌که باور نکنیم اول جفت آفرینش آدم ولیلیت یا آدم و حوای تورات یا عهد عتیق بودن
که اون‌ها هم بلافاصله از هم کندن و مرد به دنبال شیطنت راه افتاد
حالا با همه این بدبختی
احتمال سونامی در شیلی و تیراندازی در کانزاس و شلوغی جدای‌خواهان ونیز و ارتش روسیه و پیدا نشدن پرواز مالزی که به فراسو پیوست و  ....یک طرف
این داغ عتیقه‌‌ای که بعد از هزار سال جا باز کرد یک سو
حالت جا اومد مجید بی‌شمسی خانوم که این اول صبح چهارده فروردین ما رو به یاد چیزهایی انداختی که نه تنها نداریم
که از سرمون به کل افتاده بود؟
سال نو برای تو و خانواده نیز مبارک
بهاری هم‌چون تولد دوباره‌ای که داری
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...