۱۳۸۵ مهر ۵, چهارشنبه

شکرانه


سر راه که می اومدم سری به آزاده زدم
بساط شکرانه اش براه بود

فکر کنم 

اگه امروز هم کواکب رو رصد می کردم ، همه چیز سر جاش بود ؟
به گمونم که امروز
، روز خدا بود ؟

 

۴ نظر:

  1. وای بانو چه نورانی شدی امشب! دلم باز شد . گویی ستاره باران است وقتی تو می خندی بانو
    گویی جهان کامل است وقتی تو شاکری
    شکرانه ات را سلامت

    پاسخحذف
  2. تو را به عشق و شکرانه ات قسم می دهم
    فقط یکبار فرصت بده
    فقط یکبار دیگری جز خودت را باور کن و من را از ایگنور و اسپم درار

    پاسخحذف
  3. akhey! khale delet vase in be rahm nemiyad?:d

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...