۱۳۸۵ شهریور ۱۵, چهارشنبه

بغل امن



اصلا شاکی ام
از گلی هم شاکی ترم
تازه این که چیزی نیست
بغض هم دارم، یک عالمه
مرده شور این زندگی رو ببرم که ما همیشه تنهاییم
چقدر سخته،که
آدم بتونه یکی رو داشته باشه که بهش همون قدر احتیاج داشته باشه که اون داره ؟
الان از کمبود انرژی عشق نقش زمین می شم , پام نمی کشه برم
آخه اینم شد زندگی ؟
یا از روسری بکشم یا از نبود امکانات آدمیت
جفتش یکی شد , نه؟
من الان دلم یک بغل محکم و گرم , مهربون و مطمئن می خواد
شرم آوره ؟
نه خیلی هم طبیهعی است
مثل نفس کشیدن ما از غرایزو عواطف مون نباید شرمنده باشیم چون حقیقت ماست

۶ نظر:

  1. ey khale to ke az manam badtar shodi....nakon injoori man har chi omid daram baste be tanabe noore toe haaaa....injoori begi manam halam khatab mishe....akhe midooni chera hishki nist? chon to enghade balaii ke hishki dastesh behet nemirese baraye inke oonaye dige paiiinan!!!!!!

    پاسخحذف
  2. salam ... manam az in baghala mikham I-)

    پاسخحذف
  3. سلام
    من که گفتم چشم
    ولی مطمئنی رفتی سفر کاری ؟
    تو 5 روز تعطیلی اونم ؟
    کار خوش بگذره
    الان میگه به تو چه اصلا
    بر پدرم لعنت که فضولی کردم

    پاسخحذف
  4. سه روزه رفتی و سی روزه حالا
    زمستون رفتی و نوروز حالا
    تو که گفتی سر هفته میایی

    پاسخحذف
  5. راستش
    فکر این بغل از وقتی اینجا خواندم فکرم را در گیر کرده
    منظورم به شما نیست
    ولی ما مردها کمتر رمانتیک به داستان ها نگاه می کنیم تا شما زن ها . برای من همیشه بغل مساوی با شهوت بود . اما اینجور دیدنش را بلد نبودم که بد جوری هئایی تجربه اش شدم .
    لطفا خانم ها به خودشان نگیرند . اعترافی صادقانه بود و بس

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...