۱۳۸۵ شهریور ۱۲, یکشنبه

instinct




دو تا کبوتر بالای کولر لونه ساختن
فکر کن اینها از بهار تا به حال دو بار جفت گیری داشتند و جوجه درست کردند
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ؟
حالا من کفتر می شدم بهتر نبود ؟
لااقل یه جفت با مرام داشتم , تا این طور وسط فرزندان ذکور این حضرت آدم زخم و زیلی , حیرون و سر گردون باشم
واقعا که از کفترم کم تریم که نه عشق می شناسیم , نه غريزه‌ انسانی داریم
البته این جماعت ذکور در این یک مورد بیشتر شبیه گرگ ها هستند. بابا یه ذره آدم باشیم
خیلی سخته ؟
کفتر یا قمری


من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...