۱۳۸۵ مهر ۲, یکشنبه

من و خدا



چند تا سوال يواشكي از خدا بي خبر مامان :
خدايا منو ببخش ولي چيزهايي هست كه بايد ازش سر در بيارم اين يكبار و نديده بگير و اجازه بده حالا كه كسي صدامو نمي شنوه از تو بپرسم .
خدايا 
این آدم هایی که به خواسته تو می میرند
روز قیامت باهات کاری ندارند ؟
تو نباید جواب اون ها رو بدی که به آرزوهاشون نرسیده مردن ؟
تازه فکر کنم این همه که شما همیشه خواستی وهمه مردند هیتلرم نکرده
تکلیف اون ها چی میشه ؟
حالا تو مطمئني خدا هستي , چه كسي اين را بتو گفته ؟
خدايا وقتهايي كه مواظب اعمال ديگران هستي , باز هم مي فهمي من چه مي كنم ؟
بچه كه بودم يواشي پشت پا گرفتم براي نازي
از اونوقت هر شب به خوابم مياد و برام پشت پا مي گيره
اين يعني جهنم 
يا از اين خيلي بدتره ؟
خدايا چرا فقط بچه ها گناه مي كنند و بزرگ ها هيچ وقت گناه كار نيستند ؟
روزي يكي , از دوستاي تو 
كتاب مقدس در دست داشت , ولي جيبم را زد
او را هم تنبيه مي كني ؟

مردي هم كه مي گفت فاميل تواست پسر همسايه را دار زد , تو به او گفته بودي اينكار و بكنه ؟ا
.........
راست است
كه تو فكر همه ما را مي خواني ؟ آيا حرف هاي بدش را هم مي خواني , يا فقط با خوبي سروكار داري ؟ا

خدايا قبل از اينكه ما را بسازي 
چكار مي كردي ؟
راسته كه همه زمين و آسمون مال تو است ؟
پس چرا همسايه ما غذا نداره بخوره ؟ 
نكنه تو خواستي كه گشنه بمونه ؟
تو كه خدايي خبر داري تو رو چه كسي بوجود آورده , يا تو هم نمي دوني ؟
پدر دوستم با تو هر شب حرف ميزنه و صبح ها دوستم و مادرش را كتك ميزنه
بعد نماز
هم مي خونه
به نظر تو اشكالي نداره ؟؟
اگه همه ما را به جهنم بندازي , بعد قراره چه كسي برات نماز بخونه
و تو گناهاش رو بشمري ؟ بي ما حوصله ات سر نميره ؟؟ا
چهارسالم كه بود, يروز حميد پسر بهجت خانوم اينا , وسط عروس دوماد بازي
يواشكي ماچم كرد , مامان دعوام كرد و مجبور شدم دهنم و
شونزده بار آبك بكشم .ا
حالا هم جرات ندارم به هيچكي ماچ بدم ولي هر شب خواب مي بينم تو منو انداختي
جهنم , حالا هيچ راهي نداره منو ببخشي تا زندگيمو بكنم ؟؟؟

 يكروز وسط نماز هول شدم و غلطي خوندم , ولي
حوصله نداشتم دوباره بخونم , منم واسه اينكه دعوام نكني , ديگه
نماز نخوندم كه اشتباهي با تو حرف نزنم . حالا
تو يعني خيلي از من عصباني هستي ؟؟ا

خدايا راسته كه خواستي با شيطون شوخي كني ما رو آفريدي و بعد باهاش شرط بستي ؟؟ا
پس ميشه با تو شوخي كرد و
شرط هم بست ؟
راسته كه شيطون و تو سر ايوب داشتين تخته بازي مي كردين ؟
تو كه خدايي
چرا ما رو براي گناهي كه آدم و حوا كردن , تنبيه مي كني ؟ 
براي تو يك سيب انقدر مهم بود ؟
ببخشيد ولي اين آخريش :
- تو كه خدايي چرا بهشت و انقدر
بزرگ نساختي كه براش , كنكور نذاري ؟

۵ نظر:

  1. ميشه منم يه سؤال بپرسم ؟ خدايا يادته يه روز گفتي تو انجيل كه خدا عشقه حالا اگه ما عاشق باشيم و برسيم به هم يا نرسيم تو خيال برسيم به هم بازم گناه داره و ميوفتيم تو جهنم ؟ يا تو چون عشقي گناه از جنس خودت رو مي بخشي ؟

    پاسخحذف
  2. khodaya chera mano nemibari pishe khodet???!!!!!

    پاسخحذف
  3. سلام شبزده بانو
    گو این که من عاشق زنان جسور هستم . اما این زبان شما رو به سرخی گرایش یافته
    سر سبزت سلامت
    کمی آهسته , آهسته

    پاسخحذف
  4. خدایا چرا این آزاده رو این قدر لوس آفریدی ؟
    مگه نمی بینی در قلب فرانسه چه بد بخت و بیچاره و حیوونی و .............. افتاده.
    دیگه داری اون روی من رو بالا میاری . تو چه می کنی ؟
    تو به زندگی و هستی چه هدیه میدی ؟
    تو برای خدا چه می کنی ؟ خوبی تنها کافی نیست . باید خیر و رحمتت شامل ارواح دیگر خدا در دیگران بشه که ان قدر نق بزنی ؟

    پاسخحذف
  5. che bache nabegheie! ma ke aqlemoon be in chiz ha nemirese

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...