سلام سلام صدتا سلام
ببخش اگر سلام امروز کمی دیر شد
نمردیم و مثل آدم از صبح رفتیم نمایشگاه کتاب
که چه عرض کنم
بازاره مکارة هر کارة کتاب
پر از کتابهای رنگارنگ و بیحساب
من که فقط رنگ و لعاب دیدم و سیل مشتاقان چند درصدی تخفیف
به ندرت کسی دنبال چیزی میگشت
بعضی حتا با دوست پسرشون قرار گذاشته بودن و برخی هم اومدن پیک نیک
روی چمنها زیر تابلوی روی چمنها راه نروید ولو شده بودن ساندویچ میخوردن
ولی بگم از یک حس تازه
یک تجربه تازه
من فقط رفته بودم ببینم چه خبره؟
ناشر به یکی دو نفر نشانم داد و گفت خود، مولفه کتاب اینجاست و
خیلی ساده و کودکانه ایستادم به توضیح دادن
به خودم اومد دیدم کلی آدم دورم جمع شده و یکی یکی کتاب میدادن دستم که امضا کنم
دروغ بگم؟
خیلی حال کردم
انقده که نفهمیدم چطور برگشتم خونه
این ناشر بیسواد من نمیتونه کتاب معرفی کنه و چه طفلیست گلی که دست بعضی افتاده
که بیشک این هم از خیر هستیست که قدم به قدم مثل امروز راهم رو باز کرده
باور میکنی با ماشین تا آخرین حد ممکن که میشد رفتم
نزدیک شبستان پارک کردم
و بعد دوباره انگار که هنوز روی ابرهای کودکی تاب میخوردم طرح ترافیک از یادم رفت و یکراست اومدم از وسط مامورین راهنمایی تا دم خونه و ماشینم رو همانجایی پارک کردم که صبح به زمین سپرده بودم برام نگهداره
آخه نمیدونی که من از ترس آوارگی روز از خونه بیرون نمیرم
معمولا وقتی برگردم کیلومترها ماشین پارک و من موندم وسط خیابون تا یکی بره
خلاصه که فقط با باور انسان خدایی میشه در زمین بهشت را تجربه کرد
به رویاهایت وفادار بمان و از یاد نبر
تو انسان خدایی
شهرزاد جون
پاسخحذفپس گلی منو کی امضا میکنی؟
هر وقت اراده کنی
پاسخحذفگلی هم کلی از خداشه پیش کسانی باشه که حرفش رو میفهمند
امر کن
کدوم بعداز ظهر قشنگت رو توی غرفه ژرف میگذرونی
پاسخحذفهرچند که با این ناشر شما همسایه ایم
چه جالب؟
پاسخحذفوالله بعد از ظهر رفتن به نمایشگاه کمی دشواره
فکر نمیکنم دوباره برم نمایشگاه
خیلی شلوغه
در ضمن کتاب در غرفه ژرف نیست
در راهروی چهار و غرفه 14 که متعلق به نشر نیکاست
که ناشر اصلی بود ولی بانام ژرف که آقای شوهر ایشان باشه
کتاب چاپ شد
اگر بدونم چه موقع میخواهی بیای
حاضرم برای دیدنت اونجا باشم
salam azizam
پاسخحذفtabrik migam beht, khosh halam banoo jan halet ro midonam chee! hich khabari be in khobie bary man nabood belakhare bad az on hame begiro beband o sakhti ketabet amad biroon, bashe ta khodam beyam o ketab manam emza koni
baz ham beht tabrik migam golam
سلام صبح بخیر
پاسخحذفامیدوارم امروزت رنگین کمونی باشه
شهرزاد جان راضی نیستم به خاطر من به زحمت بیفتی
این باب دوستی که باز شده بود و حالا بازتر شده
پس وقت برای دیدار بسیار باید باشه
هرچند که اینم نشونه ای از حس جاودانگیه!
ولی ارواحی که با عشق آشناهستند همیشه جاودانند چون عنصر اصلی شون هیچوقت از بین رفتنی نیست
عنصری که توی قلب و روح و روان اونهاست ممکنه توی سیبی بالای درخت بلندی متبلور بشه
باران اگر می بارید بد نبود
سلام مهربان
پاسخحذفببخش که دیر جواب دام
صبح دیگه به قدری خوابآلود پست آخر را گذاشتم
که نشد پاسخ صبح بخیرت را بدم
صبح و عصر و شبت خدایی
طلایی
عاشقانه
و امن
من برای گفتن هر راهی لازم باشه میرم
آره منم دلم هوای بارانی میخواد
آفتاب یه جوری زل میزنه به آدم که دلت میخواد همه پنجرهها را بکشی
تا نبینه تنهاییت رو
سلام سلام صدتا سلام
پاسخحذفدقت کردی این چند روزه چقدر سرت شلوغ شده؟ چقدر توی وبلاگت سلام رد و بدل میشه؟
چقدر باید سلام و جواب سلام بدی
تازه یه مشغله کوچیک به اسم زهرا هم به زندگیت اضافه شده
خوشحال میشم اگه یک دهم ثانیه هم از فکرتو اشغال کنم
تنها نباشی
خب تو دیگه باید یادت باشه
پاسخحذفمن اینجا چه جانی کندم تا هر یکتون بالاخره جلو اومدید و پیداتون کردم
بشمار ببین چند سلام در کل بلاگ هست
شراب بود، بالاخره الان دیگه جاافتاده بود