۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

سلامت را نمی‌خواهند



چه سلامی
چه علیکی
با دیوار؟
دیگه این‌جا هم صبح بخیر گفتن و سلام دادن هیچ فایده‌ای نداره
همه مسخ فقط نگاهت می‌کنن
حالا چی می‌شه که اول صبح بعضی همراه چای صبحانه این صفحه رو باز می‌کنند، حدیثی‌ست بیگانه
یعنی من که از این سلام و صبح بخیرهای بی‌جواب خسته شدم
حیفتون می‌آد انرژی مثبت ایجاد کنید؟
دلتون نمی‌آد یه وقتی یکی بخنده و یا خوشحال بشه؟
نکنه می‌ترسید خدایی ناکرده
خدایی ناکرده از اون انرژی‌های الهی که گذاشتید زیر خاکی بشه حرام کنید؟
برای همین عشق گم می‌شه و احساس می‌میره
که سرها در گریبان است
پس نتیجه می‌گیریم، واقعا کسی را ندارم
حتی در نت
حالا که کسی جواب سلام نمی‌ده بهتره بگیم
خداحافظ؟
نه؟
چون این یه کار رو همگی ماشالله به جونتون بلدید
نمی‌دونم شاید همه به خواب رفتن و یا شاید خودشون رو به‌خواب زدن
شاید، اصلا کو حال؟
و شاید اصلا مهم نیست دیگری باشه یا نه
این بلاگ نشد
یکی دیگه. شکر خدا که ما در این یک قلم رتبه جهانی داریم
خلاصه که هرچی بد و خوب از ما دیدی حلال کنید
از این پس هر پست را با خداحافظی و شیون و زاری می‌نویسم تا قدر انرژی مثبت که این‌جا تسهیم کردم را بدونید
واقعا که
خداحافظ

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...