خب
خبر خوب اینکه یک نشانههای میمون و مبارکی از سوی کواکب دریافت کردیم
آن اینکه انگاری داره یه نموره این پیچ زنگ خوردة احساسم لق میشه
خیلی وقت بود دوست نداشتم ترانة عاشقانهای گوش بدم
خب موزیک شنیدن الکی که فایده نداره
موزیک باید بتونه کانون ادراک رو به حرکت واداره و به حال جدید بیاره
مثل آهنگهای داریوش که همیشه مال وقت قهر وسط عاشقی بود. بخصوص اگه پشت پنجره به تماشای بارون هم مینشستی میشد امیدوار بود که تا خود شب زار بزنی
اما دیگه الان دوست ندارم. چون هیچ حسی درم بهوجود نمیآره
این دو آهنگ اخیر یعنی موزیک فعلی و لیلی بی مجنون قبلی انگار یه نموره این کانون ادراک مبارک رو قلقلک میده
که بسیار جای خوشحالیست و مرا از خطر ابطلا به آتروپی احساسی نجات داد
دست این شیر پاک خوردة جناب ایرج هم درد نکنه که خداییش صداش جون میده
یا اشکت رو چنان در بیاره که خودت با پای خودت بری و از بالکنی بپری پایین
یا چنان عشقولانهات میکنه که فقط دو بال برای رسیدن به محبوب کم داری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر