۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

نوبل، افتخاری



این همه تکاپو
هیاهو
ولوله
زلزله
برای اینه که ما هستیم
اما چه خوب می‌شد بفهمیم چی هستیم؟
من‌که داره اقامت پلاک موقتم تموم می‌شه و هنوز
نفهمیدم
اومده بودم چکار کنم که یادم رفت
البته دروغ چرا؟ در زندگی هم همین‌طوراست
من هیشه فکر می‌کنم یه چیزی یادم رفته
یا فکر می‌کنم زیر کتری روشنه
یا مواقعی که وسط ترافیک به خودم می‌آم می‌بینم نمی‌دونم کجام؟ اسمش چی بود؟
از کدوم مسیر می‌اومدم؟
کجا قرار بوده برم؟
خب یه همچین آدم مدام فراموش‌کاری
یعنی بعد از نهصد هشتاد سال، ممکن هنوز یادش نیامده باشه برای چی اومده بود؟
بله
چون اگر یادش اومده بود حداقل تا حالا یه نوبل ناقابلی چیزی فیلی هوا کرده بود؟
یا نه لازم نیست؟
ممکنه این هم مثل دکتری افتخاری بی تجربه و تئوری باشه؟

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...