۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

چو بندازیم، خدا عاشق شده



اگر خدا این طوفان‌های بی‌ربط عصر جمعه را از برنامه‌های جوی زمین برداره من یکی شخصا ممنونش می‌شم
ما که یه عمره خراب وحشت از باد و طوفانیم
اینم می‌ذاره عصر که می‌شه یادش می‌افته بزنه دنده هوایی و فاز بترکونه


جان خودم عصرای بهاری حوصله‌اش سر می‌ره. بخصوص آخر هفته‌ها که همه مشغول عشقولانی‌اند اکس می‌زنه و فاز می‌پرونه و هی دکمه رعد و برق و طوفان رو می‌زنه

اگه بشه یک فکری برای عاشق شدن خدا بکنم
به خودش قسم که همه مشکلات گیتی حل می‌شه و می‌زنه دیگه به کار تولیدات عشقولانه
ندیدی؟
وقتی فکر می‌کنی عاشقی چه مهربون می‌شیم؟
دنیا قشنگ می‌شه و جواب سلام همسایه‌ها پر خنده است
تو به عبور بشر از آفرینش تا امروز که نگاه کنی، فقط پس رفته. جنگ‌ها بیشتر و به‌جاش عشق
گم گشته
زمینم کم آورده و قاطی کرده. بیچاره تا کی تحمل این‌همه فاز منفی و مثبت این بنی بشر باشه؟
خدا کنه فقط اون هوس نکنه بلرزه
که من اصلا کشش ندارم
خب بریم کشف کنیم این غروب جمعه رو چطور تلخی‌ش رو شیرین کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...