۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

افتاده حالی


مردها وقت بیماری و بی‌پولی بیشتر به حضور دختران حوا نیاز دارند
مردهای رفته دو زمان سر و کله‌شون دوباره پیدا می‌شه
که البته به بعد از مرگ هر پاپ اعظم می‌رسه
و دوباره حاضر می‌شن حتی منتت را هم بکشند
باور کن
اول موقعی پیدا شون می‌شه که افسردگی گرفتن که یا از بیماری‌ست
یا بی‌وفایی
یا از ورشکستگی
تقویم رو می ذارن جلوشون و به ترتیب یکی یکی رو یاد می‌کنند تا بالاخره یکی به هدف بخوره
خب البته مرد در حال سقوط برای هیچ یک از دختران حوا زیبا نیست
ولی او با این‌ها کاری نداره.
فقط می‌خواد برای یکی ناله نوله کنه تا کمی انرژی بگیره و خودش رو بکشه بالا
خب پدر آمرزیده‌ها چه دردی‌ست؟
این دختران مهربان حوا که همین‌طوری‌هم مرحم خوبی برای تو بودن، چرا به وقت سرمستی و خوشی دنبال بچه مدرسه‌ای می‌گردی و اشکشون رو در می‌آری؟
ولی برای ناله نوله به یک دوست هم سن و سال نیاز داری؟
نتیجه‌اش گاه ممکنه
به قیمت جان تمام بشه
البته خیلی از اولادان ذکور بانوحوا در مرز از کار افتادگی، تازه هوای دلبر جوان می‌کنند
که این هم عاری از حکمت روانشناسانه نیست
اون‌ها با خرید توجه لعبتکان ماهرو به روی خودشون نمی‌آرن که در حال افتادن‌ند
آدم افتاده دیگه نمی‌افته
چون قبلا
افتاده


۵ نظر:

  1. گفتم دلم گرفته است
    مثل سکون ملولم

    کاش هیچوقت گرفتار این دلتنگی نشی که الان دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم
    حدی که نمیتونی توی کاغذ بنویسی و بعدش خط خطیش کنی
    یا نمیتونی حتی بری و یه گوشه تنهایی گریه کنی
    یا گوشی رو برداری و واسه کسی دردتو بگی

    اندازه الانه من تنها نباشی شهرزاد

    پاسخحذف
  2. تو به نظر دچار می‌رسی
    دچار بودن موهبت است
    کاش من هم دچار بودم
    اما نه مثل تو
    مثل خودم

    پاسخحذف
  3. چه تلخ آن‌که چنان می‌رود که هرگز آمدنش نیست

    پاسخحذف
  4. چار باید زیستن ناچار باید زیستن
    ولی به گمانم دچار زیستن هم باید جالب باشه
    ما که ازش عقب موندیم
    ولی دلتنگی مثل خوره روح منو میخوره
    برای کسی که نبوده و نیست
    شایدم اینها از علایم جنون اخر ماه باشه
    به هر حال
    تو سبز باش

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...