نمیدونم از چه وقت مد شد آدمها عاشق نشن یا بشن؟
یعنی منظورم اینه که تو فکر میکنی کاشف عشق کی بوده؟
تا حالا بهش فکر کردی؟
مثلا میگیم: سنگی افتاد روی پای اینیکی و داد زد، اون یکی ترسید فریاد زد هارمونی و ریتم و موسیقی آغاز شد
یا تا حالا به این فکر کردی این اولاد آدم چند نسل طول کشید تا فهمیدن چی میشه که بچه دار میشن؟
بالاخره باید یکی این واژة عشق را برای اول بار به زبان آورده باشه. به شکل یک احساس تعریف ناپذیر
تعریف ناپذیره چون هنوز کسی نمیدونه عشق واقعی چیست و چه طعم و مزهای داره؟
مثل خوشبختی
ما هیچیک هیچوقت خود به شخصه حس خوشبختی را درک و یا تعریف نکردیم. اما مثل شرلوک هولمز با ذره بین دنبالش بین آشغالا میگردیم
میشه گفت جنگ، درنده خویی را از حیوانات آموختیم. کی عشق را ملاقات کردیم؟
منظور لُری ترم اینه که ممکنه عشق هم مثل مرگ ، روح و یا خدا زبونم لال زبونم چارلا نه اصلا تا
ولی، ممکنه توهُمی زمینی باشه؟
د
خب من خسته شدم دیگه
مُردم
خسته چیه
هی وجب زدیم عشق
خط کشیدیم عشق
چشم دوختیم به عشق
راه رفتیم راه عشق
ولی کسی این عشق رو ندیده
خب اگه خبری نیست بیا لاقل کمی از هم متنفر باشیم
والله اینو دیگه همگی از دم گشت بلدیم
تنفر، خشم، قهر، غضب
ماشالله بابام جان چه استعدادهایی که داریم
اما اصل کاری را نداریم
یعنی آخرش بینتیجه؟
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
پاسخحذفشرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
پسر بد
پاسخحذفیک سوال داشتم . ما این درس نفرت و جنگ و خوب بلدیم از کدوم درسش شروع کنیم؟ از نفرت یا چشم درآوردن؟