۱۳۸۶ مهر ۱, یکشنبه

بلبل سیندرلا


امروز بین صداهای مرغان جنگلی پدیده‌ای تازه کشف کردم
بلبل سیندرلا اینا. از سپیده داره یک‌نفس می‌خونه تا غروب. شاید این زیبا ترین آواز پرنده‌ در جهان من باشد. شایدهم در تمام دنیا. من نه تنها مثل اون نمی‌خونم. بلکه اگر بزنم زیرآواز به قید دو فوریت شیشه‌های خونه رو می‌شکنن و الی آخر
اما بلدم به جای آواز دائم از دنیا طلبکار ارثیه ابوی گرام باشم و شاکی از خواب بپرم
از بودن یا نبودنم نه تنها کسی شاد نمی‌شه. بلکه اصلا کسی خبر نمی‌شه
من با این صدا تا مرز کودکی می‌روم و پرواز می‌کنم
میگن این بلبله ذکر خدا را می‌خونه. طفلی نمی‌دونه
ماشین نداره، خونه و زندگی نداره. موبایل و ماهواره نداره. خیلی چیزهای دیگری که به حساب شکرانه‌های ما نیست را ندارد و باز از صبح به این زیبایی آواز می‌خونه
نه مثل من که به هر بهانه ذوق هفت پدرجدم کور می‌شه
یعنی من لوسم؟
از شر وسوسه‌های شیطان پناه می‌برم به خدا
امروز بد مدل دل تنگم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...