۱۳۸۶ شهریور ۱۸, یکشنبه

I AM


نه از ایزد بانویی متولد شدم
نه بی‌مرد بچه‌ای زادم
نه مقدس بودم و نه مقدس هستم که نقش مریم باکره را ایفا کنم. که البته آنهم برایم به زیر سوال است
نه عزیز دل. هنوز مادرم. اما این اسم به معنای زنده بگوری من نیست
سن اینها که بودم، ه را از ب تمیز نمی‌دادم. اما بچه بغلم بود و نمی‌دونستم چه غلطی کردم
دیگه کسی به لالایی و جیش پوف مامان احتیاج نداره. اون‌ها برای زندگی خودشون به این جهان قدم گذاشتن و من هم برای خودم. شاید فردا دیگه نباشم. بی من چه می‌کنند؟ از حالا بکنند که من در حاشیه هستم تا در اصلاح خراب کاری‌ها کمک کنم
من زنم
یک انسان آزاد. مادر به‌دنیا نیامدم. دختربچه‌ای بودم که روزی مادر می‌شود. تا قیامت قرار نیست مادر بمونیم؟ این رویاها را مردان عهد عتیق ساختن تا جای ممکن استثمارمون کنند
داستان اسطوره‌ای مادر فداکار را کنار قاب اتوپیای عشق‌های لیلی و مجنونی باید جا داد که اکنون زمان انسان آزاد است
همان‌طور که بچه‌هایی که برابر والدین پا دراز نمی‌کردن و سر بالا نمی‌آوردن برای گفتن نه. فقط تا نسل ما بود نه بچه‌های عصر وحشی انقلاب
نه عزیزم. هنوز مادرم. اما احمق نیستم که وقت مرگ زندگی را به خودم بدهکار باشم
بچه‌ها از طریق ما میان. اما برای زندگی خودشان نه برای ما
همان‌طور که ما آمدیم

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...