این سفر یکماهه برام خيلي خوب بود
خيلي خودم را شناختم. اينکه هنوز چقدر لوس و مامانم اينام
اينکه چقدر وحشتزده هستم. اینکه دائم نگرانم و ميترسم را هميشه از خودم قايم کرده بودم و در عین جسارت لاف میزدم« من آنم که رستم بود پهلوان»
این رنجهای انسانی است که باعث پيري و بيماري هاي زودرس و مرگ زودتر ميشه. در نتیجه عمر انسان از هزار سال به اندک رسید و کوتاه شده
بیآنکه بدانیم که با این نگرانيها، اندوه و ....... انرژيهاي حياتي را ميسوزونيم
من دنبال راه حلم. هميشه ميگردم و براي همين به خودم گير ميدم
چون همه چيز از من آغاز
متاسفانه همه گرفتاريم. اين همان سيبي است که گاز زده شد
اين همان تعبير جهنمه
و ذهن آتيش بيار جهنم
هرچه از جهنم دور بشيم، به نزدیکی بهشت میرسیم. به گمان من، بهشت و جهنمي بيرون از اين دنيا نيست
جهنم همه عذابي است که هر لحظه از نگراني ها و بدبياري ها و هزار اسم ديگه تجربه ميکنيم
ما هر لحظه در اندوه تجربههای و مسیر گذشته زندگی میکنیم و اسمش را تفکر گذاشتهایم. در حالیکه تفکر عملی صرفا اختیاری است و توسط مغز انجام میشه. مثل حل یک معادله. ذهن ما را از اکنون دور میکنه.
هر چه توجه به گذشته يا آينده کم بشه، به حال نزديک
حال يعني، بهشت
اکنون
من در اکنون مشکلي ندارم. از سفر برگشتم و خیلی پرانرژی و باقی ماجرا. اما خوشحال نیستم. چون ذهنم درگیر مشکلات پیش آمده است. پس اکنون من در یکماه پیش حضور دارم نه در حال
ذهن خائنه
براي همين تو رو از حال ميدزده. خداوند فقط در اکنون حضور داره
ديروز تمام شد
فردا هم معلوم نيست بياد
شيطان سمبل ذهن
و گاز زدن به سیب
نصب ذهن برما
خيلي خودم را شناختم. اينکه هنوز چقدر لوس و مامانم اينام
اينکه چقدر وحشتزده هستم. اینکه دائم نگرانم و ميترسم را هميشه از خودم قايم کرده بودم و در عین جسارت لاف میزدم« من آنم که رستم بود پهلوان»
این رنجهای انسانی است که باعث پيري و بيماري هاي زودرس و مرگ زودتر ميشه. در نتیجه عمر انسان از هزار سال به اندک رسید و کوتاه شده
بیآنکه بدانیم که با این نگرانيها، اندوه و ....... انرژيهاي حياتي را ميسوزونيم
من دنبال راه حلم. هميشه ميگردم و براي همين به خودم گير ميدم
چون همه چيز از من آغاز
متاسفانه همه گرفتاريم. اين همان سيبي است که گاز زده شد
اين همان تعبير جهنمه
و ذهن آتيش بيار جهنم
هرچه از جهنم دور بشيم، به نزدیکی بهشت میرسیم. به گمان من، بهشت و جهنمي بيرون از اين دنيا نيست
جهنم همه عذابي است که هر لحظه از نگراني ها و بدبياري ها و هزار اسم ديگه تجربه ميکنيم
ما هر لحظه در اندوه تجربههای و مسیر گذشته زندگی میکنیم و اسمش را تفکر گذاشتهایم. در حالیکه تفکر عملی صرفا اختیاری است و توسط مغز انجام میشه. مثل حل یک معادله. ذهن ما را از اکنون دور میکنه.
هر چه توجه به گذشته يا آينده کم بشه، به حال نزديک
حال يعني، بهشت
اکنون
من در اکنون مشکلي ندارم. از سفر برگشتم و خیلی پرانرژی و باقی ماجرا. اما خوشحال نیستم. چون ذهنم درگیر مشکلات پیش آمده است. پس اکنون من در یکماه پیش حضور دارم نه در حال
ذهن خائنه
براي همين تو رو از حال ميدزده. خداوند فقط در اکنون حضور داره
ديروز تمام شد
فردا هم معلوم نيست بياد
شيطان سمبل ذهن
و گاز زدن به سیب
نصب ذهن برما
سلام بانوی تازه رسیده. رسیدن بخیر
پاسخحذفنه. کاملا سفرت حس میشه. دگرگونی بیش از تصور من بوده و درک آنچه نوشتی( نصب ) کمی دور از تصور. نصب از جانب چه کسانی؟ نیروهای اهریمنی؟ ابلیس؟