دروغ چرا از اینکه فردا اینموقع دیگه اینجا نیستم کمی دلتنگم. اما جای شکرش باقی است که یکی از دوستان قراره به دیدنم بیاد
کسی که وقتی تهران بودم، گفت: هروقت آمدم یکسر بهت میزنم. در دل گفتم خدا نکنه. شاید هم اگر الان تهران زنگ میزد که بیام؟ میشنید: نه. اما از بسکه آدم ندیدم خوشحالم به سور و ساط یک چای عصرانه در بالکنی رو به کوه
وقتی میگم هیچی نمیدونیم اینه. یکی رو که خوشمون نمیآد در شرایط دیگری حتی میتونیم از دیدنش خوشحال باشیم
و شاید عاشقش بشیم
البته اینکه غلط کرده. کلا گفتم
همچنان از دیشب هوا طوفانی و کمی زیادی خنک و از دم صبح بخاری براه بود. خونة امن و گرم اونم وسط جنگ نعمتی است که واقعا شکرانه داره. اما، نمیشد حالا که فرستادی یکی را میفرستادی که دل منم خوش بشه؟ آدم قحط بود؟
وقاحت را میبینی ؟
الله و اکبر از این انسان طمع کار و بیچشم رو
راستی دیشب دستم با آتیش سوخت. حالا فکر میکنی زنده بمونم؟
اون قدیمها یکی با آتیش سیگار سوخت سه روزه مرد. حالا این چون هیزم بوده فکر میکنی به تناسب اندازهاش تا شب زنده بمونم؟
کسی که وقتی تهران بودم، گفت: هروقت آمدم یکسر بهت میزنم. در دل گفتم خدا نکنه. شاید هم اگر الان تهران زنگ میزد که بیام؟ میشنید: نه. اما از بسکه آدم ندیدم خوشحالم به سور و ساط یک چای عصرانه در بالکنی رو به کوه
وقتی میگم هیچی نمیدونیم اینه. یکی رو که خوشمون نمیآد در شرایط دیگری حتی میتونیم از دیدنش خوشحال باشیم
و شاید عاشقش بشیم
البته اینکه غلط کرده. کلا گفتم
همچنان از دیشب هوا طوفانی و کمی زیادی خنک و از دم صبح بخاری براه بود. خونة امن و گرم اونم وسط جنگ نعمتی است که واقعا شکرانه داره. اما، نمیشد حالا که فرستادی یکی را میفرستادی که دل منم خوش بشه؟ آدم قحط بود؟
وقاحت را میبینی ؟
الله و اکبر از این انسان طمع کار و بیچشم رو
راستی دیشب دستم با آتیش سوخت. حالا فکر میکنی زنده بمونم؟
اون قدیمها یکی با آتیش سیگار سوخت سه روزه مرد. حالا این چون هیزم بوده فکر میکنی به تناسب اندازهاش تا شب زنده بمونم؟
دور از جونت ...
پاسخحذففکر نکنم بمیری....
من و تو پوست کلفت تر از این حرفاییم...
به عبارت عامیانه یه نمیدونم کدوم زبون....میشه سِرتغ....
البته با عرض معذرت ..بهت بر نخوره!!!!!