حرف خاصی ندارم. در واقع از زبون رفتم. بهقول بچهها مغزم چت کرده
چیزایی که تو نمیتونی ندیده بگیری. حتی اگر نیمه شب با صدای وحشتناک رعد و برق که میپیچید تو کوه از خواب پریده باشی
خیلی نمیشود زیر باران رفت. در نتیجه گفتم اصلا امروز تعطیل هیچ کاری ندارم جز تماشای طبیعت
حالا کمی پنجره را باز میکنم تا با هم تماشا کنیم
چیزایی که تو نمیتونی ندیده بگیری. حتی اگر نیمه شب با صدای وحشتناک رعد و برق که میپیچید تو کوه از خواب پریده باشی
خیلی نمیشود زیر باران رفت. در نتیجه گفتم اصلا امروز تعطیل هیچ کاری ندارم جز تماشای طبیعت
حالا کمی پنجره را باز میکنم تا با هم تماشا کنیم
وای که چقدر دلتنگم
پاسخحذف