۱۳۸۶ شهریور ۲۴, شنبه

من چه سبز بیخودی‌ام




حرف خاصی ندارم. در واقع از زبون رفتم. به‌قول بچه‌ها مغزم چت کرده
چیزایی که تو نمی‌تونی ندیده بگیری. حتی اگر نیمه شب با صدای وحشتناک رعد و برق که می‌پیچید تو کوه از خواب پریده باشی
خیلی نمی‌شود زیر باران رفت. در نتیجه گفتم اصلا امروز تعطیل هیچ کاری ندارم جز تماشای طبیعت
حالا کمی پنجره را باز می‌کنم تا با هم تماشا کنیم

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...